خلاصة:
هدف این مقاله بررسی نحوهی بازنمایی فرایند روانزخم و پیامدهای آن در داستان کوتاه «منظرهای با اتوی چُدنی» نوشتهی هاروکی موراکامی است. از نظر کروت روانزخم زمانی روی میدهد که رویداد آسیبزا یک لحظه دیرتر و قبل از درک آگاهانه تجربه شود. در حقیقت ذهن آن رویداد را در لحظه تجربه میکند، اما درک نمیکند. درک رویداد آسیبزا تنها در زمان و مکان دیگر و پس از تحمیلهای مکرر و ناخودآگاه خاطرهی آن میسر میگردد. روانزخم سازوکار تجربهی ذهن را نقض میکند و گویی خویشتنِ فرد را میشکافد و به دو نیم تقسیم میکند: نیمهی قبل از روانزخم و نیمهی بعد از آن. واکنش افراد مختلف به روانزخم متفاوت است، اما به زعم ژیژک هر نوع رویارویی با رویداد آسیبزا به نتیجهی واحدی منجر میگردد که همانا خلق سوژهی پساترومایی است. سوژهی پساترومایی سوژهی جدیدی است که با گذشتهی خود بیگانه است. موراکامی در داستان کوتاه مذکور با استفاده از نمادها و جابهجایی زمانی و مکانی به بازنمایی مهمترین فرایند روانزخم و پیامد فقدان انگیزه برای زندگی میپردازد.
This study is concerned with interrogating the short story of "Landscape with Flatiron" by Haruki Murakami in the context of trauma theory and identifying the ways of representing the process and consequences of trauma. For Caruth trauma occurs when the traumatic event is experienced a moment too late, before the self can realize it. Indeed it is experienced, but not understood. Traumatic event is fully comprehended in connection with another place and in another time and through repetitious imposition of its memory. Trauma deviates the mechanism of experiencing and effects an incision in the self, splitting the psyche into two halves: before and after trauma. Different people show various reactions to trauma, but Zizek believes that any confrontation with traumatic events ends into the birth of posttraumatic subject. Posttraumatic subject is a new subject who is a stranger. In "Landscape with Flatiron" Murakami represents the process of trauma through symbolism and displacement. He also represents the consequence of trauma by depicting posttraumatic subjects concerned with death.
ملخص الجهاز:
از نظــر وي 637 Repetition compulsion 8 Cell 9 Cathy Caruth 10 Trauma: Explorations in Memory 11 Unclaimed Experience "/> 303 روان زخــم «فراتــر از بيمــاري اســت و ويژگــي اصــلي تجربــه ي فــرد بازمانــده از دوران مــا قلمداد ميشود» («مقدمـه اي بـر روانکـاوي، ترومـا و فرهنـگ »: ٩).
اما نظـر بـه غيرقابـل بازنمـايي بـودن تجربـه ي يـک رويـداد آسـيب زا و روان زخـم ناشـي از آن ، سؤال اينجاسـت کـه موراکـامي در گفتمـان ادبيـات و روانکـاوي بـراي بيـان و بازنمـايي فاجعـه ي کوبـه در ايـن مجموعـه و بـه طـور خـاص در داسـتان کوتـاه «منظـره اي بـا اتـوي چــدني» از چــه ابزارهــاي روايــي اســتفاده مــيکنــد؟ در پاســخ بايــد گفــت کــه روايــت موراکــامي تقليــدي از فراينــد روان زخــم اســت .
در پايـان مشـخص مـيگـردد کـه موراکـامي بـا 6514 Post traumatic subject 15 Kobe "/> 303 روايت غيرمستقيم رخداد زلزلـه ي کوبـه بـه بازنمـايي يـک رويـداد بـدون شـاهد مـيپـردازد و اين تنها راه بازنمايي امر غيرقابل بازنمايي روان زخم است .
امـا مسـئله اينجاسـت کـه واکـنش شخصـيت هـاي مختلـف بـه ايـن رويــداد آســيب زا فــرق مــيکنــد و همــين ويژگــي باعــث شــده اســت داســتان هــاي ايــن مجموعه بستري مناسب براي مقالات راجع به موضوع روان زخم و اثرات آن شود.
زلزله ي کوبـه بـراي ميـاکي و جونکـو لحظـه ي دوم چرخـه ي روان زخـم محسـوب مـيشـود که اثر دومينـويي ٣٠ دارد، يعنـي در ايـن لحظـه «کسـي کـه قـبلا از يـک خـاطره ي محنـت بـار رنج نميبرد، ممکـن اسـت در اثـر مواجهـه بـا يـک رويـداد آسـيب زاي ديگـر، خـاطرات آن تجربـه ي قبلــي را بـه يـاد آورد» (مـک فـارلن و ون درکلـک ١٠-٩).