خلاصة:
در عصر اطلاعات، یادگیری مستمر بهعنوان عامل ایجاد مزیت رقابتی تبدیل شده و سازمانهایی که بهتر از رقبا یاد میگیرند
شانس بقای بیشتری دارند. از این رو، اکثر سازمانها گرایش بیشتری به یادگیری غیررسمی پیدا کرده و به اهمیت آن آگاه
شدهاند. هدف از این پژوهش، بررسی نظری رابطه بین خودکارآمدی شغلی با یادگیری غیررسمی است. امروزه سازمانها برای
رقابت با سازمانهای دیگر میبایست، قادر به یادگیری و اقدام سریع برای بقا در جامعه در حال تغییر باشند. بهعبارتدیگر، در
دنیای پیوسته در حال تغییر امروز، سرعت و انعطافپذیری نهتنها برای سازمانها ازجمله سازمانهایی مانند آموزش و پرورش
از اهمیت بالایی برخوردار است، بلکه برای معلمان از عناصر کلیدی موفقیت به شمار میرود. یعنی معلمان قرن 21 باید برای
ارتقای عملکردشان یک یادگیرنده همیشگی باشند؛ زیرا در عصر حاضر ارزش و جایگاه هر فرد را اندوختهی دانش مفید و توان
یادگیری آن فرد تعیین میکند. در این رابطه یادگیری غیررسمی در محیط کار، یک عنصر حیاتی برای اثربخشی کلی سازمان
و توانایی آن برای رقابت بشمار میرود. با توجه به اینکه بیش از 70 درصد یادگیریها از راههای غیررسمی به دست میآید،
برای یک سازمان بسیار مهم است که محیطی را برای یادگیری غیررسمی، مدیریت نماید. بنابراین ازجمله سازوکارهایی که
برای کارآمدی نظامهای یاددهی - یادگیری باید موردتوجه برنامهریزان قرار گیرد، مجموعه فعالیتهایی تحت عنوان
یادگیریهای غیررسمی است. در حال حاضر، بسیاری ازآنچه یاد گرفته میشود، چه در داخل و چه در خارج از محیط کار از
طریق یادگیریهای غیررسمی اتفاق میافتد. بخش اعظم یادگیری از طریق برنامههای آموزشی رسمی صورت نمیپذیرد و
توسط فرآیندهایی محقق میشود که توسط یک کارفرما یا یک مرکز آموزشی ساختاردهی یا حمایت مالی نمیشوند.
اندیشمندان عرصه یادگیری تلاش کردهاند تا عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی افراد را بهصورت عمومی شناسایی کنند.
درنتیجه این تلاش، عوامل متعددی بر یادگیری غیررسمی مؤثر شناخته شدند. ازجمله این عوامل میتوان به خودکارآمدی
شغلی اشاره نمود که تأثیر مستقیمی بر یادگیری غیررسمی دارند. این نوع کارآمدی بهعنوان باوری درباره سطح رقابت و
شرایط ویژه شناخته میشود. احساس خودکارآمدی، افراد را قادر میسازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای
فوقالعادهای انجام دهند. سازمان آموزش و پرورش با توجه به اهداف، وظایف و مأموریت خود بایستی اولویت ویژهای را به
موضوع یادگیری، بهویژه یادگیری غیررسمی و خودکارآمدسازی کارکنان خود در جهت تطبیق شایستگیهای کارآمدی آنها با
فعالیتها و وظایف شغلی داده و ضمن تقویت زمینه های انگیزشی کارکنان در یادگیری، روند بازنگری، اصلاح و توسعه نظام
مدیریت منابع انسانی را در جهت ارتقا بهره وری و مدیریت پایدار و به هم پیوسته پیاده سازی نماید