خلاصة:
مذهب زرتشتی از جمله ادیانی است که در ایران باستان به عنوان یک مذهب رسمی بوده است و تعداد بیشماری از ایرانیان از قدیم بر این مذهب قرار داشتند. از همان زمان این مذهب و افرادی که بر این مذهب قرار داشتند، با توجه به شاکله حکومت، جایگاهشان متغیر بوده است. در دوره صفوی مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد و به عنوان موضوعی قرار گرفت که عامل اتحاد در کشور محسوب میشد. در عین حال، در ایران سایر مذاهب نیز حضور داشتند مانند کلیمیان، مسیحیان و در عین حال زرتشتیان حضور داشتند. در زمانهای متفاوت، پادشاهان صفوی نسبت به زرتشتیان به شکلهای مختلفی عمل میکردند. در برخی دورهها تساهل و تسامح مذهبی نسبت به آنها وجود دارد و در برخی مواقع عدم تساهل مذهبی وجود دارد. با توجه به این مسائل، نویسنده با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و به روش تحلیلی در پی این موضوع است که با توجه به تغییرات مذهبی و دینی که در ایران دوره صفوی شکل میگیرد که در راستای ایجاد یک حکومت متمرکز است، جایگاه اجتماعی زرتشتیان با چه تغییراتی در این دوره روبرو میشود
ملخص الجهاز:
با توجه به اينکه تشيع اثني عشري مهمترين عامل در تبليغات مذهبي و پيشبرد اهداف سياسي صفويه بود (سيوري، ١٤٠٠، چاپ ٣٢، ص ٢٦) اقليت هاي مذهبي و غير مسلمان همچون زرتشتيان تا آنجا که به قدرت سياسي صفويان لطمه نزند، روزگار ميگذراندند اما با توجه به رويکرد شاهان صفوي نسبت به اديان ديگر و تعصب مذهبي آنان ، سختگيريهاي زيادي بر اين اقليت ها صورت ميگيرد و زرتشتيان از اين اختناق به دور نمي مانند.
در عهد شاه عباس يکم و نيز دوره شاه صفي و شاه عباس دوم مي توان گفت که زمامداران صفوي روش مسالمت آميزي را نسبت به اقليت ها اتخاذ کرده بودند» (صفاکيش ، ١٣٩٠، چاپ اول ، ص ٤٠٥) اين تساهل موجب نمي شد که اوضاع اقتصادي آنها تغيير کند بلکه بيشتر به لحاظ مذهبي بوده است چنانکه بويس مينويسد: «در عصر شاه عباس کبير، زرتشتيان در شهرهاي يزد و کرمان "با اصطلاح توهين آميز گبر" به کشاورزي و کارگري اشتغال داشتند» (١٧٧ p ,٢٠٠١ ,Boyce).
آنچه سخن ما را تاييد مي کند، نظر انصاري در اين باره است : «در اين زمان زرتشتيان ساکن در اصفهان با تحريک برخي از روحانيون متعصب دربار صفوي قتل عام شدند» (انصاري، ١٣٩٦، چ ١، ص ٥٦) مسلما وقتي زرتشتيان نه جايگاه اجتماعي خوبي دارند و نه قدرت کافي در حکومت ، اين فشارها و کشتارها حاکي از تعصب شديد شاه به تشيع و سرکوب ديگر اقليت هاي جامعه است که به نوبه خود شرايط اجتماعي نامطلوبي را براي زرتشتيان رقم زد و زرتشتيان بيش از پيش در موقعيت متضرري قرار گرفتند.