خلاصة:
رشد فزایندهی ابعاد شهرنشینی در طی دهههای اخیر موجب شده است که علاوه بر گسترش مشکلات اکولوژی محیطی و اجتماعی، شهر و شهرسازی معاصر با مشکلات و معضلات تازهای مانند کمرنگ شدن هویت و حس تعلّق به مکان مواجه شود. یکی از معانی مهم در ارتقای کیفیت محیطهای شهری و انسانی، حس تعلّق به مکان است. این حس که عامـل مهمی در شکلگیری پایههای ارتباطی استفادهکنندگان و محیط است، درنهایت منجر به ایجاد محیطهای باکیفیت نیز خواهد شد. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی عناصر کالبدی حس تعلق به مکان در محلات شهری در شهرک شهید بهشتی واقع در منطقه ده شهر شیراز میباشد. روش تحقیق در این پژوهش از بعد هدف کاربردی و از بعد ماهیت خود توصیفی تحلیلی است. بدین منظور ابتدا شاخصهای مؤثر در سنجش عناصر کالبدی حس تعلق به مکان از منابع مختلف تهیهشده و سپس دادهها و اطلاعات موردنیاز بهصورت پیمایشی و ابزار پرسشنامه از محله جمعآوریشده است. جامعه آماری پژوهش افراد ساکن در شهرک شهید بهشتی شهر شیراز است که بر اساس فرمول کوکران تعداد 372 پرسشنامه بهعنوان حجم نمونه محاسبه شد. تحلیل پرسشنامهها با روشهای آزمون تیتک نمونهای، ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان میدهد که در بخش مربوط به گویههای موردمطالعه در آزمون تی تک نمونهای شخصیت کالبدی منحصربهفرد با میزان 3/90 در بالاترین سطح از میانگین قرارگرفته و در بین متغیّرهای مستقل حس تعلّق به مکان و شاخصهای کالبدی آن همبستگی ضعیف بوده و همچنین رابطهی معنادار آماری وجود ندارد.
The increasing growth of urbanization and population growth in urban areas in recent decades has caused that in addition to the problems of environmental ecology and social disruption, the city and contemporary urban planning face new problems and dilemmas such as fading identity and sense of place. The sense of belonging is important in improving the quality of urban and human environments. This sense, which is an important factor in the formation of communication bases between users and the urban environment, will eventually lead to the creation of environments with the desired quality to meet the needs of users of the environment. Social and doctrinal concepts affect social stability and belonging in neighborhoods. In this regard, the purpose of this study is to investigate the physical elements of the sense of belonging in urban neighborhoods in Shahid Beheshti town located in Dehshahr area of Shiraz. The research method in this research is applied in terms of purpose and analytical in terms of its nature. For this purpose, first, effective indicators in measuring the physical elements of the sense of belonging to a place have been prepared from various sources, and then the required data and information have been collected from the neighborhood in the form of a survey and a questionnaire. The statistical population of the study is people living in Shahid Beheshti town of Shiraz. Based on Cochran's formula, 372 questionnaires were calculated as a sample size to examine the indicators according to the attitudes of neighborhood residents. Questionnaire analysis was performed by sample t-test, Pearson correlation coefficient in SPSS software. The results show that in the section related to the studied items in the single t-test, unique physical personality samples with a rate of 3.90 are at the highest level of the average and there is a weak correlation between the independent variables of sense of belonging and its physical indicators. There is also no statistically significant relationship.
ملخص الجهاز:
در همین راستاء هدف آين پژوهش ارزیابی و سنجش موْلفههای کالبدی و محیطی در ایجاد حس تعلّق به مکان در شهرک شهید بهشتی شهر شیراز و بررسی روابط میان این موّلفهها و مژّلفههای طراحی و برنامهریزی در توسعهی محلات شهری است تا بتوان زمینههای افزایش اين بعد مهم ارتقای کیفیت محیط را در فضاهای شهری فراهم آورد.
همچنین بهرام پور و مدیری (١٣٩٤) در مقاله ای تحت عنوان «مطالعه رابطه میـان رضـایتمندی سـاکنان از محـیط زندگی و میزان حس تعّلق آن ها در مجتمع مسکونی بلندمرتبه شهرک کوثر تهران »، به تبیین رابطه معیارهای کیفیـت محیط سکونت بر میزان حس تعلق در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه پرداخته اند و بر آن اسـت تـا بـا شناسـایی ایـن معیارها تعیین کند که کدام یک از این معیارها باعث ایجاد معنای خاص برای ساکنین شده و میتوانـد بـا برنامـه ریـزی مناسب برای بهبود آن ، رضایتمندی و به دنبال آن حس تعلق ساکنان را افزایش دهد.
همچنین مطالعات استدمن که پیرامون نقش بعد کالبدی مکان بر دلبستگی به مکـان ، انجام شـده اسـت ، بـه نقش مستقیم آن در رضایتمندی و نقش غیرمستقیم بر دلبستگی به مکان اشاره دارد (٢٠٠٣٦٨٢,Stedman) ازاین رو پژوهش پیش رو تلاش میکند خلأ تحقیقاتی موجود در این زمینه را پر نماید و به شناسایی دقیق عوامل کالبدی مؤثر در ایجاد، حفظ و ارتقاء حس تعّلق به مکان بپردازد و آن ها را در شهرک شهید بهشتی شیراز مورد ارزیابی و آزمون قرار دهد.