ملخص الجهاز:
"نوای زنگوله کاروانی خسته و دلتنگ با صدای جرس ایل به هنگام بستن مال1و قدم نهادن در مسیر کلنگان مهجر که نه باری دارند و نه مالی و گریههای سحرگاهی کودکان و گونههای شرمزده ایلیاتی دختران انتظار با غزل چشمان نگران مادر و گیسوانی پیچیده در گلبندیهای2حریر در عشقی پوشیده به وفاداری پدر،ایل خوب میداند نسیم و موسم رفتن را.
کویر با جنگل،باید بود برای شناخت عمیق موسیقی ایل بایستی همنشین و همسفر سواران بیقرار و بیقراران همسفری باشی که زمینی ندارند تا کلبهای بر سر خویش ساز کنند یا شاید کوچندگان،مسیر اصیل زندگی بشر نخستین را بر رد پارینه و پیرار خود بر جای گذاشتهاند تا حدیث مکرر هجرت و سخت کوشی در میهمانی چهار راه فصول باشند.
بارش باران برای همه برچیدن سیاه چادرها و آفتاب بیدریغ آن میهمانی آشنایان همجوار است که خوش باشی و با بابونههای همنشینت نغمهای در بلور4خود ساخته خویش بگردانی و دشتبان و دیدهبان حریم چادرهای برافراشته بر دامنهء بلند سبز ایران باشی."