ملخص الجهاز:
"همچنین بررسی روابط این عناصر با یکدیگر در زمینهی یک پارچهی آن اثر است؛ پس به عبارت دیگر در نقد ادبی«شکل»یا «ساختار»آن نظم و هیأتی است که برای بیان محتوای اثر به کار میرود؛یعنی شیوهی ارائهی محتوا و یا به زبان سادهتر،شیوهی ارائهی اثر هنری است.
برخی نیز این دو را ترکیبی میدانند که اجزای آنها بر یکدیگر تأثیر میگذارند به طوری که یک اثر هنری زمانی به حد کمال نزدیک میشود که محتوا و ساختار دوشادوش هم رشد داشته باشند.
81 از دیگر نکات قابل توجه دربارهی درونمایه،یکی آن است که نویسنده باید در طرح داستان خود دست کم یک درونمایه را به عنوان درونمایهی اصلی در نظر بگیرد و تا آن جا که میتواند از پرداختن به درونمایههای بسیار بپرهیزد.
این دسته داستانها را از لحاظ ارزش و نوع آنها به سه دسته تقسیم کردهاند که تنها به ذکر نام آنها اکتفا میکنیم: الف)داستانهای حادثهپردازانه تام ب)داستانهای لطیفهوار ج)داستانهای لطیفهوار تیپیک 2)داستانهای واقعی هدف اصلی این نوع داستانها،در حقیقتبینی و بررسی عناصر روانشناختی وجود انسان و در عین حال در واقعبینی و توضیح اوضاع و احوال محیط اجتماعی آدمی خلاصه شده است؛بنابراین در این نوع داستانها،نویسندگان خرافات و قراردادها و اعتقادات واهی را بر ملا میکنند و تصورات و اوهام نادرست و زیانآوری را که در پشت عادات و سنتها و اوضاع و احوال اجتماعی نهفته است،مورد حمله قرار میدهند.
هدف اصلی این قبیل داستانهای واقعی در حقیقتبینی و بررسی عناصر روانشناختی وجود انسان و توضیح اوضاع و احوال محیط اجتماعی آدمی خلاصه شده است؛ازاینرو نویسنده واقعیتهای درونی دنیای احساسات و واقعیتهای بیرونی خارج از مدنظر داشته و تأثیرات متقابل آنها را بر هم مورد بررسی قرار میدهد."