خلاصة:
این پژوهش به بررسی تاثیر مالیات شرکت و اهرم مالی بر ریسک سرمایهگذاری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روششناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) میباشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد و با استفاده از روش نمونهگیری حذف سیستماتیک، 108 شرکت بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی هفتساله بین سالهای 1393 الی 1399 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. برای آزمون فرضیههای پژوهش از نرمافزار ایویوز نسخه 9 و از رگرسیون چندگانه مبتنی بر دادههای ترکیبی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیههای پژوهش بیانگر این است که هزینه مالیات بر ریسک سرمایهگذاری تاثیر مثبت و معناداری دارد بدین معنی که با افزایش هزینه مالیات، ریسک سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت. همچنین، اهرم مالی بر ریسک سرمایهگذاری تاثیر منفی و معناداری دارد بدین معنی که با افزایش اهرم مالی، ریسک سرمایهگذاری کاهش خواهد یافت.
This study investigates the effect of corporate tax and financial leverage on investment risk in companies listed on the Tehran Stock Exchange. The present study is applied in terms of purpose and in terms of methodology of correlation is causal (post-event). The statistical population of the study is all companies listed on the Tehran Stock Exchange and using the systematic elimination sampling method, 108 companies were selected as the research sample and were surveyed in a weekly period between 2014 to 2020. Ives software version 9 and multiple regression based on composite data were used to test the research hypotheses. The results of testing the research hypotheses indicate that the corporate tax has a positive and significant effect on investment risk, which means that with increasing corporate tax, investment risk will increase. Also, financial leverage has a significant negative effect on investment risk, which means that with increasing financial leverage, investment risk will decrease.
ملخص الجهاز:
پژوهش هاي قبلي نشان مي دهد شرکت هايي که داراي نرخ مؤثر بالاتري هستند بايد ماليات بيشتري بپردازند پس اين سوال مطرح مي شود که شرکت هايي که نرخ مؤثر مالياتي بالاتري دارند چه اقدامي براي کاهش نرخ مؤثر مالياتي مي توانند انجام دهند؟ از جمله مزاياي استفاده از بدهي نيز بهره بدهي ماليات است که باعث مي شود هزينه مؤثر وام کاهش يابد.
مطابق با ادبيات 1 Pawlina and Renneboog 2 Neuman et al 3 Miller and Modigliani نئوکلاسيک مالي، بازار کارا با تأمين مالي به موقع وِکافي پروژه هاي داراي چشم انداز مثبت باعث ميشود که مديران شرکت ها تا هنگامي که نرخ بازده سرمايه گذاري صفر شود، به انجام سرمايه گذاري مبادرت ورزند.
تئوريهاي ساختار سرمايه بيان ميکنند که مديران شرکت هايي با فرصت هاي رشد مناسب بايد اهرم کمتري انتخاب نمايند، زيرا اگر آن ها ميزان بدهي خارجي خود را افزايش دهند، قادر نخواهند بود از مزاياي فرصت هاي سرمايه گذاري شان استفاده کنند و در نتيجه 4 Choi et al 5 Meyers 6 Mykhayliv and Zauner ارتباط منفي ميان رشد آتي و اهرم ايجاد ميشود، زيرا مديران شرکت هايي با فرصت رشد بالا، اهرم پايين را انتخاب خواهند کرد (واين وو٧، ٢٠١٨).
(به تصویر صفحه مراجعه شود) 9 Markowitz 10 Zimmerman 11 Kim and Limpaphayom از آنجايي که بين مديريت ماليات و نرخ مؤثر مالياتي رابطه معکوسي وجود دارد؛ يعني نرخ مؤثر مالياتي بالا، نشان دهنده ي مديريت ماليات کمتر است ؛ لذا براي خنثي کردن اين اثر در هنگام برآورد مدل هاي پژوهش ، بايستي نرخ مؤثر مالياتي در عدد (١-) ضرب شود.
"Corporate tax, financial leverage, and portfolio risk," The North American Journal of Economics and Finance, Elsevier, vol.