خلاصة:
زمینه و هدف: شعر عاشورایی همواره تنومندترین شاخۀ شعر دینی در ادوار مختلف بوده است. با وجود مستعد بودن مسئلۀ عاشورا برای طرح در زمینه ها و موضوعات متنوع، غالبا در این نوع از شعر فارسی با نگاهی ماتمزده به مضامین تکراری و یکنواخت پرداخته شده، که عوامل مختلفی از جمله شرایط سیاسی و اجتماعی در آن تاثیرگذار بوده است. در قرن اخیر تحولات بسیاری در شعر فارسی رخ داده است هرچند شعر عاشورایی در دهه های ابتدایی و بویژه در دورۀ پهلوی اول با این تحولات همراه نشد، بتدریج و محتاطانه، دگرگونیهای بی سابقه ای را تجربه کرد. این پژوهش ضمن بررسی محتوا و نوع نگرش شاعران به موضوعات عاشورایی در سه دورۀ پهلوی اول، پهلوی دوم و انقلاب اسلامی، به چرایی و چگونگی این تحولات، با محوریت حرکت شعر عاشورایی از مرثیه به حماسه پرداخته است.
روش مطالعه : این پژوهش به روش تحلیل محتوا و با استفاده از شیوۀ کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات انجام شده است.
یافته ها: بررسی و ارزیابی اشعار عاشورایی قرن معاصر نشان میدهد که شعر عاشورایی در دورۀ پهلوی اول، کاملا با مرثیه سرایی و نگاهی سراسر ماتمزده و با موضوعات محدود و تکراری همراه بوده است. در دورۀ پهلوی دوم علاوه بر حفظ موضوعات و مضامین پیشین، در مواردی نیز تغییر پیدا کرده است، اما شعر عاشورایی انقلاب اسلامی با افقهای تازه ای روبرو شده، از تکرار گذشته فاصله گرفته و با نگاهی حماسی و معرفتگرایانه به موضوعات گستردۀ عاشورایی پرداخته است.
نتیجه گیری: نتیجۀ حاصل از این پژوهش نشان میدهد که میل به حرکت از مرثیه به حماسه در شعر عاشورایی، از دهۀ چهل و همزمان با ظهور گفتمان مقاومت و مبارزه و نیز رواج نو اندیشیهای دینی، آغاز و بعد از انقلاب اسلامی و بویژه با شروع جنگ تحمیلی به اوج خود رسیده است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Background and objectives: Ashura poetry
has always been the strongest branch of religious poetry in different eras.
Despite the fact that the issue of Ashura is suitable for design in various fields
and subjects, often in this type of Persian poetry withMatmazdeh looks at
repetitive and monotonous concepts, which have been influenced by various
factors, including social and political conditions.In the last century, many
changes have taken place in Persian poetry, although Ashura poetry in the early
decadesAnd especially in the first Pahlavi period, it was not accompanied by
these changes, but gradually and cautiously, it experienced unprecedented
changes.This study, while examining the content and type of attitude of poets
towards Ashura themes in the three periods of the first Pahlavi, the second
Pahlavi and after the Islamic Revolution, to the why and how of these
developmentsWith the focus on the movement of Ashura poetry, it has turned
from elegy to epic.
METHODOLOGY: This research has been done by content analysis method and
using library method in collecting information.
FINDINGS: The study and evaluation of contemporary Ashura poems shows
that Ashura poetry in the first Pahlavi period was completely mourning and
with a mournful look and with limited and repetitive topics. In the second
Pahlavi period, while preserving the previous themes, it moves towards change
in some cases, but after the revolution, Ashura poetry encounters completely
new horizons and distances itself from the repetition of the past, and with an
epic and authoritarian look at Extensive Ashura topics are covered
CONCLUSION: The result of this study shows that the desire to move from
mourning to epic in Ashura poetry, from the forties and simultaneously with
the emergence of the discourse of resistance and struggle and the spread of
religious modernism, the beginning and after the Islamic Revolution to
Especially with the start of the imposed war has reached its peak.
ملخص الجهاز:
مدح و ستايش : پيوند تنگاتنگ واقعۀ عاشورا با مرثيه باعث شد که حتي در مدح و منقبت که ويژگي هميشگي شعر عاشورايي بوده نيز نگاه شاعر، با استفاده از ذکر صحنه هاي مصيبت بار حادثه ، گرايشي ماتمي داشته باشد: بــتــاب امشــــب اي مــه کــه افــلاکــيــان ببينند جانبازي خاکيان مــگــر نــوح بــيــنــد کــزيــن مــوج خــون چسان کشتي آورد بايد برون (کاروان شعر عاشورا، مجاهدي، به نقل از مسرور: ص ٥٩٧) گشــت خاکســترنشــين رأس منيرش در تنور آنکه خورشيد از ضميرش نور ميکرد اقتباس عـاقبـت بيپرده شـــد از دســـت ظلم کوفيـان آنکه کردي از نقابش کوتهي، دست قياس گشــت پامال ســتور آن تن که بودي آســمان در بر چرخ جلالش کمتر از موري به طاس (ديوان آتش اصفهاني: ص ٢٧) شاعر عاشورايي اين دوره با استفاده از ذکر نسب براي تفاخر بيشتر، ذکر مقام والاي معنوي و فداکاري در راه دين و پيوند آنها با مرثيه ، به مدح ميپردازد: خــامس آل عبــا، ســـبط دوم ، قطــب ســـوم آن سپهري که فلک بندة نه اختر اوست گشــــت در بــزم ازل فــانــي فــيالله زآن رو تا ابد سرخ ز صهباي فنا ساغر اوست در ره ديـن ز بـرادر بـگــذشــــت و ز پســـر شاهد واقعه ، عباس و علياکبر اوست (ديوان بهار: ص ١٦١) مرثيه : تقليد صرف شاعران عاشورايي دورة پهلوي اول از گذشتگان ، تأثيرپذيري از فضاي جامعۀ حزن آلود و خفقان زده ، وحشت حکومت از اشعار حماسي و روشنگرانۀ عاشورايي و نيز بازگشت حکومت به سنت ، فرهنگ و ادب ايران باستان که آميخته با اسطوره است و مظلوميت که در بين ايرانيان ريشه اي اسطوره اي دارد، باعث شد عمدة اشعار عاشورايي اين دوره با نگاهي ماتمزده بيان شود.
com) Mohammad Reza Roozbeh: Associate Professor, Department of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Lorestan, Khorramabad, Iran.