خلاصة:
زمینه و هدف: مثنوی معنوی در آموزههای ارزشمند خود به شیوۀ تمثیل، با بیان حکایات و نکات اخلاقی همواره انسان را از نگرشهای غیرمنطقی، غیرعقلانی و بیهوده که زمینه ساز اعمال ناپسند میباشند، برحذر میدارد تا هنگام بروز رنجها و ناگواریها مناسبترین راهکار را انتخاب نماید. آلبرت الیس روانشناس معروف نیز در نظریۀ رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی خود به دوازده باور غیرمنطقی و غیرعقلانی در ذهن اشاره دارد که اعتقاد به آنها موجب اضطراب و آشفتگیهای روحی افراد میشود. یکی از این نظریه ها در مورد اهمالکاری میباشد و در پی آن است که چرا انسان تصمیمات خود را به تاخیر میاندازد؟ اهمالکاری تمایل به اجتناب از فعالیتها و واگذار کردن انجام آنها به آینده تعریف شده است. در این مقاله ضمن بررسی موضوع غفلت از دیدگاه عرفانی مولوی بعنوان یکی از عوامل رنجهای بشر و همچنین اهمالکاری که معادل روانشناسی این مبحث میباشد، از میان مصداقهای شیوۀ درمانی الیس در مثنوی، یک حکایت بعنوان نمونه مورد بررسی و مطابقت قرار گرفته است.
روش مطالعه: این پژوهش براساس شیوه تحلیلی-توصیفی و فیشبرداری از منابع مختلف بویژه مثنوی انجام شده است.
یافتهها: در باب اهمالکاری مولانا و الیس بر این باورند که تاخیر در انجام کارها و واگذار کردن آنها به فردا و آینده بتدریج بصورت عادت ناپسند درآمده و ترک آن بسیار دشوار خواهد بود و موجب ازدست رفتن فرصتهای عمر و عدم بهره مندی از مواهب زندگی خواهد شد.
نتیجهگیری: مولانا از قرنها پیش و الیس هر کدام به شیوۀ خاص خود تلاش نمودهاند تا انسان قدر زمان و فرصتها را قبل از آنکه دیر شود، بداند و بتواند باورهای منفی و بیهوده را در ذهن خود تغییر دهد تا گرفتار خطاهای شناختی و رفتاری نشود و به تعادل روحی و آرامش برسد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Masnavi Manavi in its valuable teachings in
the form of allegory, by telling moral anecdotes and points, always warns man
against irrational, irrational and useless attitudes that are the cause of bad
deeds, in order to choose the most appropriate solution when suffering and
misfortunes occur. The famous psychologist Albert Ellis in his theory of rationalemotional
behavior therapy refers to twelve irrational and irrational beliefs in
the mind, the belief in which causes anxiety and emotional turmoil. One of
these theories is about procrastination and seeks to explain why man delays his
decisions. Procrastination is defined as the tendency to avoid activities and
leave them to the future. In this article, while examining the issue of neglect
from Rumi's mystical point of view as one of the causes of human suffering and
also procrastination, which is equivalent to the psychology of this issue, one of
the examples of Ellis treatment in Masnavi, an anecdote has been studied and
matched.
METHODOLOGY: This research is based on analytical-descriptive method and
taking notes from various sources, especially Masnavi.
FINDINGS: Regarding the procrastination of Rumi and Ellis, they believe that
delay in doing things and leaving them to tomorrow and the future will
gradually become an unpleasant habit and it will be very difficult to leave it,
causing the loss of life opportunities and not enjoying the blessings of life. will
be.
CONCLUSION: For centuries, Rumi and Ellis have each tried in their own way to
appreciate time and opportunities before it is too late and to be able to change
negative and vain beliefs in their minds to make cognitive and behavioral errors.
Do not and reach spiritual balance and peace.
ملخص الجهاز:
تحليل روان شناختي غفلت و اهمالکاري از ديدگاه مولوي و نظريۀ رفتاردرماني عقلاني -هيجاني آلبرت اليس صديقه فرماني ١، فرزانه يوسف قنبري ١*، مريم اصفهاني اصل ٢، مسعود خردمندپور 1 ١- گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشکده علوم انساني، واحد دزفول ، دانشگاه آزاد اسلامي، دزفول ، ايران .
آلبرت اليس روان شناس معروف نيز در نظريۀ رفتاردرماني عقلاني-هيجاني خود به دوازده باور غيرمنطقي و غيرعقلاني در ذهن اشاره دارد که اعتقاد به آنها موجب اضطراب و آشفتگيهاي روحي افراد ميشود.
In this article, while examining the issue of neglect from Rumi's mystical point of view as one of the causes of human suffering and also procrastination, which is equivalent to the psychology of this issue, one of the examples of Ellis treatment in Masnavi, an anecdote has been studied and matched.
اليس در الگوي روان درمانگري خود که آن را به اختصار (ABC) مينامد با بررسي رويدادهاي فعال کننده و برانگيزاننده (Activating) که مانع رسيدن به اهداف ميشوند و نگرشها و باورها (Beliefs) که افراد براي پردازش رويدادهاي برانگيزاننده در زندگي خود استفاده ميکنند و ممکن است منطقي و عقلاني و يا غيرمنطقي و غيرعقلاني باشند و پيامدها (Consequences) که نتايج هيجاني و رفتاري حاصل از تفکر و نگرش افراد است و بصورت رفتار غيرمنطقي و احساس منفي بروز ميکند، تلاش مينمايد افراد بتوانند با پردازش منطقي رويدادها و با جايگزين کردن نگرشهاي منطقي، عقلاني و مثبت ، مناسبترين تصميم ر جهت رهايي و مديريت رويدادها اتخاذ نمايند (شفيع آبادي و ناصري، ١٣٧٨).