خلاصة:
ساختار اجتماعی منطقه بلوچستان را می توان تداوم ، بخشی از ساختار تاریخی و فرهنگی ایران دانست .
که به جهت حاکمیت «سنت » بر مناسبات اجتماعی، در ردیف دولت پاتریمونیالیستی، ایلی عشایری مبتنی بر کنش سنتی و تقسیم کار اجباری است . نظام طبقاتی بلوچستان در خود داده های تاریخی دارد که ساختار و شیوه تولید کشاورزی را بازنمایی میکند. اهمیت انجام این مقاله به دلیل جایگاه مهم و تعیین کننده نظام طبقاتی در زندگی اجتماعی مردم بلوچستان است . این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و جامعه شناسی تاریخی(روش تیپ ایدآل وبر)، با تکیه بر منابع کتابخانه ای و استفاده از نظریات جامعه شناسی، برای شناسایی و تبیین شرایط علی حاکم بر ساختار جامعه بلوچستان و پیامدهای اجتماعی آن انجام شده است . با مطالعه جامعه شناختی و تاریخی ساختار نظام اجتماعی بلوچستان ، دلایل تاریخی -اجتماعی، پایداری و تداوم نظام سنتی طبقاتی، کنش سنتی و شیوه تولید کشاورزی بوده است . که اثرات پیامدهای اجتماعی از جمله مهاجرت ، ناامنی، تبعیض علیه زنان ، نزاع های دسته جمعی، شکاف طبقاتی، تاخر فرهنگی، عدم توسعه یافتگی، پایمال شدن حقوق شهروندی اقشار ضعیف و سکون فرهنگی بر مردمان این منطقه داشته است .
The social structure of the Baluchistan region can be considered a
continuation of a part of the historical and cultural structure of Iran. Due to
the rule of 'tradition' over social relations, in the ranks of the patrimonial state,
the nomadic tribe is based on traditional action and the division of labor. The
Baluchistan class system has historical data that represents the structure and
method of agricultural production. The significance of this study is based on
the important and decisive position of the class system in the social life of the
people of Baluchistan. This research has been done using the descriptiveanalytical
method and historical sociology (Ideal Weber method), relying on
library resources and using sociological theories to identify and explain the
causal conditions governing the structure of Baluchistan society and its social
consequences. By studying the sociology and history of the structure of the
social system of Baluchistan, the historical-social reasons have been the
stability and continuity of the traditional class system, the traditional action
and the method of agricultural production. The effects of social consequences
such as migration, insecurity, discrimination against women, mass conflicts,
class divisions, cultural delays, underdevelopment, and violation of civil
rights of the poor and cultural stagnation have affected the people of this
region.
ملخص الجهاز:
غراب در اين باره ميگويد: «آنچه واقعيتر و منطقيتر مينمايد اين است که پديد آمدن کاست ها تا حدود زيادي ريشه اقتصادي داشته است » وي در توضيح اين عقيده خويش ميافزايد که با در نظر داشتن اوضاع اقتصادي منطقه در طول تاريخ به اين نتيجه ميرسيم که مردم بلوچ ناچار بوده اند که اگر آب و ملکي در چند نقطه حاصلخيز به دست ميآورده اند آن را براي خود حفظ کنند و نگذارند بيگانگان با آن ها شريک شوند هر روز که ميگذشت بر اثر تاخت و تازهايي که متحمل ميشده اند رکود اقتصادي دامنگير آنان شده و زمين ها و دام هايشان رو به نابودي ميرفته و از طرفي ناچار بوده اند ماليات هاي کلاني بپردازند لذا توجه به حفظ منابع اقتصادي مانند دام و زمين بيشتر ميشده است از طرف ديگر اقوامي که ناچار ميشده اند جلاي وطن کرده و به محلات خوش آب و هواتر بيايند به علت محدوديت زمين قابل زراعت نميتوانسته اند با ديگر بلوچ ها ادغام شوند ناچار بيرون از محدوده زمينداران قرار ميگرفته اند و به مشاغلي ديگر چون مشاغل کاست استادها (زرگري، آهنگري و نجاري) يا مشاغل کاست درزاده (که عموما کارگران کشاورزي هستند) تن دهند مضافا بر اين جريان اقوام ديگري که بنا به دلايل مختلفي به بلوچستان ميآمده اند آن ها نيز با همين مساله برخورد کرده اند و کمبود زمين و آب مانع از ادغام آن ها در کل جامعه بلوچي ميشده است .