خلاصة:
امروزه مدیران و رهبران سازمان ها دریافته اند که به یادگیری به عنوان پدیده ای ارزشمند بنگرند و برای موفقیت در ایجاد آینده ای بهتر، سازمانی را پرورش دهند که به خوبی و به طور اثربخش و پایدار در پی فراگیری باشد و برای حفظ بقای خود با دگرگونی ها هماهنگ گردد. همچنین اغلب در هر محیط فرض می شود که افراد پیش از آنکه به شغلی گمارده شوند، لازم است آموزش بینند و یا در حین انجام وظایف شغلی، در دوره های آموزشی شرکت جویند. یادگیری یک فرآیند مادام العمر است که تمامی کارکنان باید آن را با آغوش باز بپذیرند. در سازمان ها، برای مشارکت افراد و یا کارکنان به صورت جمعی در بهبود و موفقیت سازمان، تمایل زیادی به مفهوم سازمان یادگیرنده به وجود آمده است. همچنین با بررسی تغییرات و فراهم کردن یک محیط مناسب برای یادگیری، تشخیص نیازهای یادگیری و برآورده کردن آن نیازها می توان به تدریج الگوی تعامل بین افراد را در سازمان تغییر داد و از خلاقیت به عنوان یک مزیت رقابتی بهره گرفت. امروزه عوامل بسیاری بر بقای سازمان ها تاثیر می گذارند، اما عوامل تاثیرگذار به سرعت تغییر می کنند و این تغییرات قابل پیش بینی نیستند. روش تحقیق حاضر پیمایشی ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه می باشد و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 118 نفر تعیین گردید. نتایج پژوهش حاضر نشان داد: بین مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، بین مدیریت دانش و عملکرد سازمانی، بین یادگیری سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود داشته است.
ملخص الجهاز:
نقش واسطه اي مديريت دانش در رابطه بين يادگيري سازماني و عملکرد سازماني کارکنان شهرداري شهر يزد 1 روح اله نوذري گروه حسابداري ، دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد صفاشهر، صفاشهر، ايران رمضان عابدي شمس آبادي دانشجوي کارشناسي ارشد، گروه حسابداري ، دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد صفاشهر، صفاشهر، ايران ميلاد آدمي دانشجوي کارشناسي ارشد، گروه حسابداري ، دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد صفاشهر، صفاشهر، ايران چکيده امروزه مديران و رهبران سازمان ها دريافته اند که به يادگيري به عنوان پديده اي ارزشمند بنگرنـد و بـراي موفقيـت در ايجـاد آينده اي بهتر، سازماني را پرورش دهند که به خوبي و به طور اثربخش و پايدار در پي فراگيري باشد و براي حفظ بقاي خـود با دگرگوني ها هماهنگ گردد.
و بدنبال آن مديريت دانش مطرح شده است و طراحان آنها به بيان ويژگي هاي اين سازمان ها و مديريت در آنها پرداخته اند اما آنچه مشترک بين مباحث مطرح شـده ايـن سـازمان هـا بـوده و ويژگـي اساسي همه اين سازمان ها مي باشد تاکيد بر امر يادگيري و يادگيرنـده بـودن در سـازمان اسـت و بـي اغـراق هـم طراحـان و تخصصين سازمان هاي مطرح شده ، يادگيري در سازمان را اساس و بنيان سازمان هاي عصر تحولات پيچيده مي شمرند و بايد اعتراف کرد که سازمان هاي کامياب آينده با هر نامي که باشند بايد سازماني يادگيرنـده باشـند و يعنـي بايـد يـادگيري در ايـن سازمان ها اصل اساسي معرفي شود که نهايت منجر به پيدايش سازمان مطلوب گردد.