خلاصة:
با پایان سال 2003 و در شرایطی که نظم سیاسی جدید مبتنی بر اصول دموکراتیک، جایگزین نظم سیاسی پیشین در عراق شد، این کشور شاهد ظهور و گسترش گروههای تروریستی با رویکردهای مختلف بوده است. در سالهای ابتدایی پس از سقوط صدام، هستۀ اولیه داعش به عنوان یکی از هولناکترین گروههای تروریستی تاریخ در عراق تشکیل گردید و پس از آن که این گروه موفق به تصرف بخشهای وسیعی از کشور عراق و سوریه شد با اعلام تشکیل خلافت اسلامی، موصل را به عنوان پایتخت خلافت خودخوانده انتخاب کرد. در سال 2018 داعش با از دست دادن موصل در عراق و رقه در سوریه، عملاً موجودیت شبهدولتی خود را از دست داد و همانند سالهای پیش از 2012 به یک سازمان تروریستی زیرزمینی تبدیل شد. با اینحال، جامعه و حکومت عراق کماکان در معرض خطر خیزش مجدد گروههای تروریستی است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی در تحلیل یافتهها و روش کتابخانهای در جمعآوری دادهها به دنبال پاسخ به این سؤال است که «بایستههای مقابله با تروریسم در عراق چیست؟» برای پاسخ به این سؤال، علل موجده و مبقیه گروههای تروریستی در عراق مورد بررسی قرار گرفتند تا بر اساس آن، بایستههای راهبردی مقابله با این پدیدۀ شوم در عراق شناسایی شوند. یافتههای مقاله نشان میدهد «شکافهای اجتماعی»، «عدم شکلگیری هویت ملی»، «عدم توازن ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی»، «ضعف، ناکارآمدی و فروماندگی دولت مرکزی» و «فرهنگ تمامیت خواهانه اهل سنت عراق»، عوامل ظهور و رشد (علل موجده و مبقیه) گروههای تروریستی در این کشور هستند. از این رو برای مقابله مؤثر با تروریسم در عراق باید از طریق ایجاد «امنیت اجتماعی شده» و پاسخگویی مناسب به نیازهای هویتی گروههای اجتماعی عراقی، در مسیر ایجاد یک هویت ملی فراگیر حرکت کرد و ضمن جلب مشارکت آحاد عراقیها و توزیع متوازن منابع، شکافهای اجتماعی فعال را غیرفعال کرد.
After 2003 and in a situation where the new political order based on democratic principles has replaced the previous political order in Iraq, this country has witnessed the emergence and expansion of terrorist groups with different approaches. In the early years after the fall of Saddam, the core of ISIS was formed as one of the most terrifying terrorist groups in history in Iraq, and after this group succeeded in capturing large parts of Iraq and Syria by announcing the formation of the Islamic caliphate, they chose Mosul as the capital of the caliphate. In 2018, with the loss of Mosul in Iraq and Raqqa in Syria, ISIS practically lost its quasi-state existence and became an underground terrorist organization, as it was in the years before 2012. However, the Iraqi society and government are still at risk of the resurgence of terrorist groups. This research seeks to answer the question, “What are the requirements for dealing with terrorism in Iraq?” by using the descriptive-analytical method in the analysis of findings and the library method in data collection. To answer this question, the causes of the origin and the rest of the terrorist groups in Iraq were investigated in order to identify the strategic needs of countering terrorism in Iraq. The findings of the research show that “social gaps”, “lack of formation of national identity”, “geo-political and geo-economic imbalance”, “weakness, inefficiency and degradation of the central government” and “totalitarian culture of Sunni Iraq”, the factors of emergence and growth (causes and the rest) are terrorist groups in this country. Therefore, in order to effectively deal with terrorism in Iraq, it is necessary to move in the direction of creating a comprehensive national identity through the creation of “socialized security” and appropriate response to the identity needs of Iraqi social groups, and while attracting the participation of Iraqis and the balanced distribution of resources, disabled the active social gaps.
ملخص الجهاز:
از اين رو براي مقابله مؤثر با تروريسم در عراق بايد از طريق ايجاد «امنيت اجتماعي شده » و پاسخگويي مناسب به نيازهاي هويتي گروه هاي اجتماعي عراقي، در مسير ايجاد يک هويت ملي فراگير حرکت کرد و ضمن جلب مشارکت آحاد عراقيها و توزيع متوازن منابع ، شکاف هاي اجتماعي فعال را غيرفعال کرد.
کليد واژگان : عراق ، تروريسم ، امنيت اجتماعي شده ، هويت ، شکاف هاي اجتماعي مقدمه پس از آن که در ژوئن سال ٢٠١٤ گروه موسوم به دولت اسلامي (داعش ) حدود يک سوم از خاک عراق را اشغال و موجوديت سياسي و حاکميتي اين کشور را به طور جدي در معرض تهديد قرار داد، اين پديده که در عراق شکل گرفته و در سوريه گسترش يافته بود توجه جهانيان را به خود جلب کرد.
عراق کنوني براساس اهداف و منافع قدرت هاي بزرگ به ويژه انگلستان بعد از جنگ جهاني اول به وجود آمد (احمدي ، ١٤٠٠: ٨٣) و به دليل مصنوعي بودن جغرافيا و ساختار سياسي ، داراي مشکلات و چالش هايي مانند شکاف اجتماعي بر مبناي منازعات قومي و مذهبي است .
org) )به تصویرصفحه رجوع شود) از آنجا که گروه هاي قومي و مذهبي در عراق در مناطق تقريباً متمايزي از يکديگر سکونت دارند لازم است ظرفيت ها و ويژگي هاي ژئوپليتيکي و ژئواکونوميکي اين مناطق مورد بررسي قرار گيرند.
از اين رو، تحولاتي که امتداد قومي و مذهبي گروه هاي اجتماعي عراق در خارج از اين کشور تحت تأثير قرار مي دهد به طور مستقيم يا غيرمستقيم بر شيعيان ، اهل سنت و کردهاي عراقي و مناسبات آنها با يکديگر تأثيرگذار است .