خلاصة:
«اومانیسم» نگرشی است غربی که انسان را در مرکز تاملات خود قرار داده و اصالت را به رشد و شکوفایی انسان میدهد. در مواجه با دین، این نگرش به سه صورت انسانگرایی مسیحی، انسانگرایی دینستیز (الحادی) و انسان-گرایی دینگریز یا سکولار پدید آمد و در دوران معاصر نهایتا انسانگرایی سکولار وجهه غالب و حاکم تمدن غربی گردید. انسانگرایی دوران معاصر بیشتر جنبه ی دینگریزی (سکولاریسم) داشته و با ادیان توحیدی ناسازگار است. در بررسی، واکاوی و نقد اومانیسم، آسیب شناسی این اندیشه از منظر دین مبین اسلام، امری ضروری است. یکی از شاخصههای اومانیسم، جنبه دین گریزی آن است که در این نوشته تلاش گردیده ضمن تبیین مولفههای دین گریزی اومانیسم، اشکالات مطرح در خصوص آن از دیدگاه منابع دینی بیان گردد. لذا این تحقیق، به دنبال آسیب شناسی مولفههای دین گریزی اومانیسم بوده و با روش توصیفی-تحلیلی، این مولفهها را استخراج و با تحلیل آنها بر اساس منابع دبنی به تبیین اشکالات مطرح در خصوص این مولفهها میپردازد.
humanism is a western attitude that puts humans in the center of their thoughts and brings originality to human growth and prosperity . in the face of religion , this attitude emerged in three forms : christian humanism , humanism of religion ( atheistic ) and humanism of escape or secular religion . ~~~ in the contemporary era , secular humanists became the dominant and dominant aspect of western civilization . Modern - era humanism is more of a ( secularism ) and is inconsistent with theistic religions .in the study, analyzing and critique of humanism, the pathology of this idea from the perspective of religion suggests that islam is essential.one of the characteristics of humanism is its unique aspect . in which it tries to explain the elements of humanism , the drawbacks , especially from the perspective of religious sources .the aim of this study is to seek the pathology of the humanistic elements of the humanism and by descriptive - analytical method , we extracted and analyzed these components by analyzing them according to their sources in order to explain the flaws of these components .
ملخص الجهاز:
ازاینرو سؤال اصلی این است که مؤلفههای دین گریزی اندیشۀ اومانیسم چیست و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ در این راستا بر آنیم نشان دهیم انسان دورۀ جدید هرچند میکوشد خود را یگانه حقیقت هستی و خالق تمام ارزشهای واقعی این جهان معرفی نماید و هرگونه اندیشۀ ماوراء طبیعی، وحیانی و الهی را حذف نماید، اما این نگرش افراطی به انسان در دوران معاصر به ضد ارزش تبدیل شده است.
این بند از بیانیه که از رهگذر تجربۀ طولانی در تاریخ تفکر فلسفی غرب حاصل شده است، بر ذهن و اندیشۀ غربی تحمیل کرده است که هیچ نوع تفکری از حقیقت مطلق برخوردار نیست و همواره حقیقت، حالتی نسبی داشته است و لذا در برخورد با نظریات پیشینیان نیز نباید مرعوب شخصیتها، نحلهها، فرقهها، ادیان و فلسفههای پیشین شد و باید ابتدا با حالت شک و تردید به آن نگریست و سپس به آزمودن آن پرداخت.
عقل انسانی بهعنوان مهمترین منبع معرفتی در فلسفههای عقلگرا همانطور که گفته شد در دورۀ جدید، دکارت بهمنظور ویرانکردن تمام بناهایی که تا آن زمان بنا نهاده شده بود، با نظریات و گفتههای پیشینیان مخالفت میورزد و به نوعی شکاکیت، سنتگریزی و حجیتستیزی روی میآورد؛ اما او توجه داشت که شکاکیت موضعی نیست که یک متفکر بتواند در آن توقف کند و باید در پی یافتن راهی برای گریز از آن باشد (کاپلستون، 1375، ج4، ص 110).