ملخص الجهاز:
به قول آقای دکتر درخشان، استاد بزرگوار ما: »تمام تحولت اقتصادی و اتفاقاتی که در منظر اقتصادی قرار است در یک حاکمیت رقم بخورد، اگر قرار است که منفعتش به قشر مستضعف و محروم جامعه نرسد آن اقدام عملً مفید در کلیت اقتصاد نیست و آن اقدام نباید صورت بگیرد« شاید اگر بخواهیم مفصلتر به این مسائل نگاه کنیم تمام ورقهایی که از اقدامات امیرکبیر، پهلوی اول و دوم مروری اجمالی بر آن داشتیم و بعد از این می شد در خصوص جمهوری اسلمی یک مروری بکنیم، جهتگیریها را باید سنجید که از منظر عدالت اجتماعی، خروجی این برای تودههای مردم چه بوده است؟ آیا ، این اتفاقات اقتصادی برای تودههای مردم عدالت اجتماعی را به همراه آورده است یا نه؟ یک طبقه نوکیسهای به وجود آورده و مواهب اقتصادی را به آن طبقه نوکیسه رسانده و در طبقه مستضعف جامعه کماکان فقر را توسعه داده است؟ اگر از دریچه توزیع بخواهم به آن واقعهنگاری که در ابتدای صحبتهایم عرض کردم مروری داشته باشم می توان تحلیل خوبی در مورد حکمرانی اقتصادی داشت.
قبل از انقل ب طبیعتاً بخشی از منافع اقتصادی که به وجود آمده مستقیماً به خاندان پهلوی می رسید و بخش دیگری هم قرار بوده سرمایهگذاری بشود تا ایران ساخته بشود ولی این ساختن برای ایران و جامعه ایرانی نبود، به نحوی طراحی شده بود که ایران نقشی در نظام تقسیم کار جهانی داشته باشد و در جایگاه خودش توسعه پیدا کند.