خلاصة:
ادبیات فارسی - چه شعر و چه نثر - آمیخته با مطالب اخلاقی، عرفانی و تربیتی است. گویی ادبیات بدون آنها بی روح و جان است و فارسی زبانان با چنین ویژگی به ادبیات خو گرفته اند. سعدی از میان دیگر هم طرازان خود نسبت به مسایل تربیتی و اخلاقی عنایتی ویژه داشته و حتی به این مهم در مدح پادشاهان نیز توجه کرده است. از آنجا که در گلستان، بخصوص در باب های هفتم و هشتم، موضوعات تربیتی فراوان مشاهده می شود، برآن شدیم تا با توجه به عوامل و زمینه های تربیت فردی، این دو باب را منطبق بر حکمت عملی در اخلاق ناصری بررسی کنیم.
ملخص الجهاز:
سرّ اینکه سعدی توانسته است گلستان را بهعنوان شاهکار باقی گذارد،در این سه مطلب نهفته است:ذوق سرشار و سلیم او همراه با استفاده از فرهنگ غنی اسلامی به خصوص قرآن،و بالاخره تجارب بسیار سعدی از مسافرتهای او به اقصا نقاط عالم و برگرفتن توشه و برگشتن به دیار خویش،که ر نهایت منجر به خلق این اثر شگفتانگیز و آثار دیگر او شده است: در اقصای عالم بگشتم بسی به سر بردم ایهءام با هرکسی تمتّع بههر گوشهای یافتم ز هر خرمنی،خوشهای یافتم چو پاکان شیراز خاکی نهاد ندیدم که رحمت بر آن خاکباد دفرمری( De Fermery )ادیب فرانسوی این واقعیّت را در مقدّمهء ترجمهء گلستان سعدی که در سال 1858 میلادی صورت گرفت اینچنین بیان میکند: «گذشته از آنکه کلام شیرین و فصیح و دلنشین سعدی در اسلوب خاصّ سخن خویش،مرا به ترجمهء این اثر ارزشمند واداشت،علّت دیگری که محرّک اساسی کار ترجمهء من گردید،ذکر مسائل اجتماعی،اخلاقی،تربیتی و انسان سخنان سعدی بود کخ این ذوق و شوق را در باطن من پدید آورد و کمتر محقّق و مألّفی را میتوان یافت که (1)-گرچه در گلستان موارد غیراخلاقی نیز مشاهده میگردد،این اثر در مجموع به قضاوت گذاشته میشود.
(باب هفتم/حکایت هفتم) 10-وفاداری(1 مورد): پسری را پدر وصیت کرد یای جوانمرد یادگیر این پند هرکه با اهل خود وفا نکند نشد دوست روی و دولتمند (باب هفتم/ص 158) 11-نشانهء آدمیت(1 مورد): جوانمردی و لطف است آدمیت همین نقش هیولایی مپندار...
(باب هفتم/حکایت هجدهم) بر این چه میگذرد دل منه که دجله بسی پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغدا (باب هشتم،ص 190) 18-لزوم دشمنی با نفس(1 مورد): مراد هرکه برآری مطیع امر تو گشت خلاف نفس که فرمان دهد چو یافت مراد 19-کریمان را به دست اندر درم نیست(1 مورد): (باب هفتم/حکایت نوزدهم) ئرویش را دست قدرت بسته است و توتنگر را پای ارادت شکسته.