خلاصة:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی سنخ دانش معصومان در زمینه علم و مسایل طبی است تا مشخص گردد معصومان در این قلمرو مانند بشر عادی عمل می کنند و یا از دانش خاصی بهره میبرند. مواد و روش ها: در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، با استفاده از منابع نقلی یعنی قرآن و حدیث، سِنخ شناسی دانش طبّی معصومان صورت پذیرفته است. یافته ها: به نظر می رسد که دو سنخ حداکثری و حداقلی -با فرض عدم استقلال علم آنان در هر دو سنخ و نیازمند اذن و اراده الهی بودن آنها- در نگاه کلان نسبت به علم معصومان در طبّ وجود داشته باشد. دانش حداکثری طبّ آنان، با توجه به مقامات و فضایل و علم ویژه لدنی معصومان نیز سیره منقول از زندگانی آنها، با عنایت به عدم جهل و متأثر بودن از قلمرو مطلق قرآن، منابع متعالی علم معصومان و مواجهه فوق بشری با طب در برخی موارد استعمال شده است. سنخ حداقلی نیز در هنگامه مصلحت و حکمتی چون تقیه یا مبارزه با غلوّ و استفاده از علم ظاهری است و یا غالباً در تکوین علوم دیده می شود که اصل گویی و استفاده از کلیّات برای نشأت دادن یک دانش مثل طبّ را به استخدام درآورده اند. نتیجه گیری: بر اساس قرآن و روایات، با توجه به اینکه جهل در ساحت علمی آنها به سبب خُزّان علم الهی بودنشان، راه ندارد؛ نیز بنا بر نظریه مطلق بودن قلمرو قرآن و جاری شدن آن در همه زمان ها و مسایل و لحاظ مفسّر و مبیّن بودن معصومان برای قرآن، همچنین با در نظر گرفتن منابع متعالی تر از منابع بشری برای علم معصومان، نمی توان عدم علم آنها نسبت به طب را نتیجه گرفت. ضمناً در سیره آنها مواجهاتی با اطبّاء دیده می شود که نشان از فوق بشری بودن علم معصومان در زمینه طبّ است. مرجعیّت علمی معصومان در تمامی زمینه های دینی و دنیوی بنا بر قرآن، به دامنه علم طبّ نیز کشیده می شود. گرچه سنخ علم استخدام شده معصومان در زمینه طبّ، همیشه غیر ذاتی و غیر مستقل از اراده الهی و در طول آن است و غالباً بر اساس اصل گویی و اشاره به نکات کلّی و پارادایمهای یک مسأله یا دانشی چون طبّ است. البته گاهی نیز دیده می شود که آنان از علوم ظاهری در این زمینه نیز استفاده کرده اند.
خلاصة: (مترجم بواسطة الذكاء الاصطناعي)
الهدف: الهدف من تنفیذ هذا البحث هو دراسه نوعیه معرفه المعصومین فی مجال العلم والمسايل الطبیه لتحدید ما اذا کان المعصومون یتصرفون فی هذا المجال کالبشر العادیین ام یستفیدون من معرفه خاصه.
المواد والاسالیب: فی هذا البحث وبالطریقه الوصفیه– التحلیلیه، وبالاعتماد علی المصادر النقلیه وهی القران والحدیث، تمت دراسه عامله معرفه المعصومین الطبیه.
النتايج: یبدو ان هناک نوعین ريیسیین -دون افتراض استقلال علمهم فی کلا النوعین وکونهم یحتاجون الی اذن واراده الهیه- فی النظره الشامله لمعرفتهم فی الطب. المعرفه القصوی لهم فی الطب، بالنظر الی مقاماتهم وفضايلهم والعلم الخاص اللدنی لهم، بالاضافه الی السیره المرویه عن حیاتهم مع الانتباه الی عدم الجهل والتاثر بالمجال المطلق للقران، والموارد العالیه لمعرفه المعصومین والتعامل الذی یتجاوز البشر مع الطب فی بعض الحالات. النوع الحد الادنی ایضا یاتی فی حالات مصلحه وحکمه مثل التقیه او مکافحه الغلو، واستعمال المعرفه الظاهریه، او یلاحظ غالبا فی تکوین العلوم باطلاق مبادي واستخدام العمومیات لایجاد فرع مثل الطب.
الخلاصه: بناء علی القران والروایات، وباعتبار ان الجهل لا یتسرب الی مجالهم العلمی لانهم حفاظ العلم الالهی، وایضا وفقا لنظریه کون مجال القران مطلقا وامتدادها الی جمیع الازمان والمسايل مع النظر الی انهم مفسرون وموضحون للقران، بالاضافه الی الاعتماد علی موارد عالیه اکثر من الموارد البشریه لمعرفه المعصومین، لا یمکن ان نتیج عدم معرفتهم بالطب. ایضا فی سیرتهم واجهات مع الاطباء تظهر معرفه المعصومین الفايقه للبشر فی مجال الطب. مرجعیه المعصومین العلمیه فی جمیع المجالات الدینیه والدنیویه، وفقا للقران، تتضمن ایضا مجال المعرفه الطبیه. ومع ذلک، فان نوع المعرفه المستخدمه من قبل المعصومین فی مجال الطب لیس دايما جوهریا ومستقلا عن الاراده الالهیه، وعاده ما تکون مبنیه علی المبادي العامه والاشارات الی النقاط العامه والبارادایمات للمساله او المعرفه مثل الطب. وفی بعض الاحیان، یلاحظ انهم قد استخدموا ایضا العلوم الظاهریه فی هذا المجال.
خلاصة:
Purpose: The purpose of this study is to examine the type of knowledge of the infallibles in the field of science and medical issues to determine that the infallibles in this area act like ordinary human beings or use certain knowledge.
Materials and Methods: In this research, descriptive-analytical method, using narrated sources, namely the Qur'an and Hadith, the typology of the medical knowledge of the infallibles has been done.
Findings: According to the authorities and virtues and special physical knowledge of the infallibles, they have also used this type of science in medical knowledge. Also, sometimes they have used outward knowledge for expediency and wisdom such as taqiya or fighting against exaggeration. Sometimes they have pointed to the non-independence of their sciences in medicine. It is often seen in the development of science that it employs the principle and the use of generalities to derive a knowledge such as medicine.
Conclusion: According to the Qur'an and hadiths, considering that ignorance has no way in their scientific field due to their being the treasures of divine knowledge; Also, according to the theory of the absoluteness of the realm of the Qur'an and its current in all times and issues, and in terms of the commentator and revelation of the infallibles for the Qur'an, also considering higher sources than human resources for the knowledge of the infallibles, their ignorance cannot be ignored. Concluded on medicine. At the same time, in their life, there are encounters with doctors, which shows that the knowledge of the infallibles in the field of medicine is superhuman. According to the Qur'an, the scientific authority of the infallibles in all religious and secular fields extends to the field of medicine. However, the type of science employed by the infallibles in the field of medicine is always non-essential and not independent of the divine will and throughout it, and is often based on the principle and reference to the general points and paradigms of an issue or knowledge such as medicine. Of course, it is sometimes seen that they have also used physical sciences in this field.