خلاصة:
پرسش از آغاز و انجام هستی، از جمله مباحث بنیادینی است که فلاسفه با رویکردهای مختلفی مانند قرینهگرایی به آن پرداختهاند. آنتونی فلو یکی از فیلسوفان قرینهگرایی است که در طول دو دوره حیات علمی خود با تکیه بر قرائن، به دنبال واکاوی خداباوری بوده و ابتدا به خداناباوری و سپس به خداباوری روی میآورد. البته دگرگونی باور او به خداوند به معنای دگرگونی کامل همه باورهای روزگار خداناباوری او نیست. چیستی دیدگاه وی در روزگار خداناباوری و خداباوری و واکاوی این مسئله که فلو درحقیقت چه چیزی را از اندیشه خداناباوری خود حفظ و چه چیزی را دگرگون کرد، و دلایل وی با نتایج آن تا چه اندازه سازگار است و چه سستیهایی در اندیشه خداباورانه وی وجود دارد، موضوع این نوشتار است. در نتیجه این واکاوی آشکار خواهد شد که فلو همچنان بر بسیاری از مواضع روزگار خداناباوری خود پا برجاست. اندیشه وی دارای سستیهایی است و فلو درباره دلایل و نتایج خود دچار تناقضاتی شدهاست.
ملخص الجهاز:
ما با بررسي روشمند مواضـع دو دورة حيـات علمـي آنتـوني فلـو، در نهايـت واکـاوي خواهيم کرد که دقيقا دگرگوني موضع فلو، دگرگوني در کدام بخش از ديـدگاه هاي روزگـار خداناباوري او بوده است ؟ و آيا آن طور که ابتدا گمان ميشود، فلو دگرگوني بسـيار عظيمـي در مواضع خود ايجاد کرده است ؟ و آيـا اسـتدلال هاي وي و نتـايج مسـتخرج شـده از آنهـا توسط فلو، با يکديگر سازگاري دارند؟ با توجه به تأثير عميق انديشه هاي فلو در فلسفۀ دين ، واکاوي چيستي دگرگـوني انديشـۀ او در بارة وجود خداوند، اهميت ويژه اي خواهد داشت و ما را در فهم بهتر انديشۀ او يـاري خواهد کرد.
امـا تفـاوت پـژوهش حاضـر بـا پژوهش هاي گذشته در اين اسـت کـه ايـن پـژوهش بـا بررسـي انديشـه هاي خداباورانـه و خداناباورانۀ فلو، تفاوت هاي باورهاي او در دو مرحله از حيات علمياش را واکاوي ميکنـد و سپس به اين پرسش ها پاسخ ميدهد: چه تفاوت هايي ميان خداباوري و خـداناباوري فلـو وجود دارد؟ آيا دلايل وي براي خداباوري، از قدرت کافي براي دگرگـوني بـاور بـه وجـود خداوند برخوردار است ؟ آيا اين دلايل بـا نتيجـه اي کـه وي از آنهـا گرفتـه اسـت ، سـازگار هستند؟ ٢.
فلو مهبانگ را نظريۀ بديعي ميدانـد کـه با وجود آن بايد براي جهان آغازي در نظر گرفت و بنابراين فلو معتقد است اگر بتوان بـراي جهان آغازي در نظر گرفت ، پس نيازمند موجـودي هسـتيم کـه آغـازگر ايـن جهـان باشـد (١٣٩ :٢٠٠٧ ,Varghese &Flew ) علاوه بر اين ، دليل ديگري نيز در مهبانگ وجود دارد کـه فلو را به خداباوري ميرساند؛ او بر اين باور است آغاز هستي از نيسـتي نشـان ميدهـد کـه جهان نميتواند تبييني معقول براي خود باشد، بلکه نيازمند تبييني خـارج از خـودش اسـت .