خلاصة:
یکی از الگوها در مواجهه با تنوع قومی جوامع، «همانندسازی» است که از سوی برخی حکومتها با هدف ایجاد انسجام داخلی دنبال میشود. در همانندسازی بهمثابه یک رهیافت، دو رویکرد کلی وجود دارد: در یکی نفی نمادهای قومی و فرهنگی بدون ترجیح قومی خاص، و در دیگری نفی نمادهای قومی و فرهنگی به سمت قوم برتر و حاکم. از سوی دیگر، یکی از آموزههای دین اسلام ایجاد وحدت در امت است. همین امر شبهه مشابهت دیدگاه اسلام با رهیافت «همانندسازی» را به ذهن متبادر ساخته، خود یک مسئله به نظر میرسد. اما سیاست «همانندسازی قومی» با هر دو رویکرد، از وجوه گوناگون، توسط عقل و شرع محل نقد است. اصل تنوع اقوام و شکلگیری هویت قومی امری طبیعی و البته غیرذاتی بوده که اسلام آن را پذیرفته و برای آن مصالحی قائل است. این اصل هر دو رویکرد را به نقد میکشد. تبعیض و برتری قومی بهمثابه ستون یکی از رویکردهای همانندسازی مردود است. نوع برخورد با سنتهای قومی نیز یکسان نیست. چهار رویکرد «پذیرش»، «پذیرش همراه با جهتدهی و اصلاح»، «سکوت و مباحانگاری» و «عدم پذیرش» از سوی اسلام در قبال سنتها وجود دارد. محور «همانندسازی اسلامی» برخلاف مسئله قومیت، نسبت به همه اقوام و جوامع یکسان بوده و آن ایدئولوژی مبتنی بر ارزشهای انسانی و ایمانی است. امکان تحقق این ایدئولوژی به این سبب که جوامع بشری و اقوام نوعی واحدند، میسر است و نقطه نهایی سیر جهان بشری بهشمار میرود. شیوه انجام این پژوهش «تحلیل محتوایی» با بهرهگیری از استدلالهای عقلانی است.
Dealing with the ethnic diversity of societies, "assimilation" is one of the patterns pursued by some governments with the aim of creating internal cohesion. There are two general approaches to assimilation as an approach: first is the negation of ethnic and cultural symbols without preferring a specific ethnic group; and second is the negation of ethnic and cultural symbols moving towards the superior and ruling ethnic group. On the other hand, one of Islam’s teachings is to create unity in the ummah. This raises the suspicion of the similarity between the Islamic view and the "assimilation" approach, which seems to be a problem in itself. However, the policy of "ethnic assimilation", with both approaches, can be criticized by reason and the Divine law in various aspects. The principle of ethnic diversity and the formation of ethnic identity is a natural and, of course, non-intrinsic matter that Islam accepts and believes it has some benefits. This principle criticizes both approaches. Ethnic discrimination and superiority, which is the pillar of one of the approaches to assimilation, is not acceptable. Dealing with ethnic traditions is not always the same. There are four approaches to different traditions in Islam: "acceptance", "acceptance along with guidance and rectification", "silence and permissiveness" and "non-acceptance". Unlike the issue of ethnicity, "Islamic assimilation" is the same for all ethnic groups and societies, and the ideology is based on faith and human values. This ideology is easily realized because human societies and ethnicities are of the same type and it is considered as the end point of the human world. The method of this research is "content analysis" using rational arguments.
ملخص الجهاز:
بطلان اساس الگوی «همانندسازی قومی» انواع نظرياتی که در مقوله همانندسازی (مطابق تعريف ساروخاني) جاسازی میشود دارای يک وجه مشترک بوده که اين نظريات با تفاوت شدت و ضعف، و رويکرد اجرايی خود در اين وجه مشترکاند و آن عقيده به برتری يک قوم بر اقوام ديگر است.
از منظر عقل و نيز آموزههای اسلام، ويژگيهای يک قوم که در رأس يک نظام اجتماعی قرار گرفته، چه اين برتری اجتماعی با ابزار سخت محقق شده باشد و چه با ابزار نرم، نميتواند ايجاد حق نمايد، بلکه ملاک و معيار کليتر را بايد جاری ساخت که آن ارزشهای فطری، انسانی، عقلانی و وحيانی است که اختصاص به قوم خاصی ندارد.
در ميان آن قوم خودبرترانگاشته وجوه و ويژگیهای تمايز ديگری نیز وجود دارد که با پذيرش تمايزگرايی، ايجاد انشقاق در آن قوم هم پذيرفتنی است و باز در ميان شق بهوجودآمده ويژگیهای متمايزی که موجب جدايی گروهی از گروه ديگر میشود وجود دارد که با ملاک قرار دادن اصل «تمايز»، آنها را بايد از همديگر جدا نمود و روند به همين طريق ادامه خواهد داشت و ديگر رشته پيوندی بين اعضای جامعه نخواهد بود، که اين نتيجه باطل و ناقض طبيعت انسانی است.
بنابراين، جوامع و ازجمله اقوام ذاتاً دارای ماهيتی واحد هستند و به همين سبب امکان ايجاد وحدت براساس يک ايدئولوژی برتر در آنها وجود دارد و اين همان «همانندسازی اسلامی» در مقابل «همانندسازی قومی» است.
اسلام اصل تنوع قومی را در جامعه ميپذيرد و برای آن فوايدی قائل است و اين مخالف همانندسازی در هر دو رويکرد بيان شده است.