خلاصة:
هستی عالم بر پایه نظم استوار شده است؛ هر پدیده ای در دستگاه آفرینش جای خاصّی دارد، نقش ویژه ای را عهده دار است؛
کرات آسمانی با سرعتی حساب شده و دقیق، در مدار معینی حرکت می کنند، فصلهای سال و شب و روز با نظم شگفت آوری پشت
سر هم می آیند و هر چیزی به اندازه و کیفیت مناسبی آفریده شده. خداوند می فرماید : انا کلّ شیء خلقناه بقدر (قمر، 49 ما همه چیز را به اندازه آفریدیم.
نظم شگفت آور عالم هستی که هر اندیشمند را به حیرت می آورد ، معلول تدبیر خداوند مدبّر و حکیم است؛ خدای حکیم و
توانایی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم آفرینش مقرر داشته است ، در زندگی فردی انسان و روابط اجتماعی او نیز آن را
میپذیرد . قرآن کریم، علاوه بر تشریح چگونگی نظم حاکم بر جهان و استناد آن به وجود آفریننده ای دانا و حکیم، حاوی
فرمانهای و برنامه های انسان ساز برای بندگان خدا و اجتماع بشری در جهت نظم بخشیدن و سامان دادن به افکار، اعتقادات، گفتار و کردارشان است.
امیر مو منان صلوات الله علیه در این باره می فرماید : الا اءنّ فیه علم ما یاءتی والحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم؛ همانا در قرآن، دانش آینده، اخبار گذشته، داروی درد شما و ]آیین [ نظم و انضباط میان شما، نهفته است(نهج البلاغه ،خطبه 157 ،ص 499 )
تمامی آیاتی که در مورد قوانین و مقرّرات حاکم بر فرد و جامعه اسلامی نازل شده است، ایجادکننده نظم و
انضباط در زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان است. این آیات نشانگر این است که اسلام همواره پیروان خویش را به دارا بودن یک
برنامه صحیح و منظّم دعوت می شود و از آنان می خواهد که به اصول و موازین دین پایبند بوده، طبق برنامه ای که خداوند برایشان تنظیم کرده، زندگی کنند.
ملخص الجهاز:
(میزان الحکمه،1388،ص297) ديگر اين كه امام على (ع ) مردم را به سخن گفتن به اندازه نياز فرا مى خواندلا تقل ما لا تعلم بل لا تقل كل ما تعلم ؛ آن چه را نمى دانى مگو، بلكه همه آن چه را نيز كه مى دانى ، مگو ابراهيم بن عباس مى گويد:هرگز نديدم كه حضرت ابوالحسن الرضا، در گفتارش به كسى ستمى كند و بد گويد و نديدم سخن كسى را قطع كند، بلكه صبر مى كرد تا او از سخن گفتن فارغ مى شد و سپس سخن مى گفت : از موضوعاتى كه در مبحث نظم در گفتار مى توان مطرح كرد، موضوع ستايش ونكوهش ( مدح و ذم ) ديگران است .
در سيره رسول خدا (ص ) آمده است : پيغمبر گرامى اسلام (ص ) عادتش اين بود كه هنگام خروج از منزل ، به آينه مى نگريست و موى سر را صاف مى كرد و شانه مى زد و در صورت نبودن آينه ، اين كار را در برابر آب صاف انجام مى داد و مى فرمود: خداوند دوست دارد وقتى بنده اش براى ديدن برادران از خانه بيرون مى رود، خود را بيارايد.