خلاصة:
عادت ستیزی یکی از ویژگی های بارز عرفان راستین در همه اعصار بوده، وعارف در دو سطح زبان ومعنا،همواره شگردهایی اتخاذ کرده است تا با پس زدن غبار عادت،چهره حقیقت را بنمایاندوتباین این دورا نشان دهد .ترک عادات ورسوم وتعارفات از شرایط لازم برای سلوک عرفانی می باشد.عادت ستیزی عرفا در ساحت های مختلف چون کبر وغرور،تقلید،تعصبات موروثی ،توجه به باورهای غلط وغیره خودرا نشان داده است. در حوزه زبان شطحیات عرفا اوج عادت ستیزی زبانی رابه تصویر کشیده و آن را از قالب روزمره خارج ساخته است. در ساحت اجتماع نیز عادت ستیزی نمودهای مختلف پیدا کرده است، بطوری که این اقسام عادت ستیزی را در اشعار ابن عربی نیز می توان مشاهده نمود. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی و با هدف تبیین وجوه مختلف عادت ستیزی در اشعار عرفانی ابن عربی نگارش شده، یافته حاکی از آن است که، عادت ستیزی در اشعار ابن عربی به صورت بینش و گفتار و همچنین کنش و احوال نمایان است و عادت ستیزی و.اقعی زمانی حاصل می شود که دارای هر دو ویژگی باشد. از دیدگاه ابن عربی، حقیقت زمانی پدیدار می شود که از عادت خارج شود، زیرا عادت بزرگترین حجاب در همه شئون حیات انسان به شمار می رود. از دیدگاه وی لازم است ذهن بشر از عادات، تقلید و تعصب رها شود تا حقایق را آنطور که وجود دارد، مشاهده نکرد.
ملخص الجهاز:
وجوه مختلف عادت ستیزی و مظاهر گوناگون آن در اشعار عرفانی ابن عربی 1 شهلا نوروزی راد 2 ناصر حسینی 3 اردشیر صدرالدینی چکیده عادت ستیزی یکی از ویژگی های بارز عرفان راستین در همه اعصـار بـوده ، وعـارف در دو سطح زبان ومعنا،همواره شگردهایی اتخاذ کرده است تا با پس زدن غبار عـادت ،چهره حقیقـت را بنمایاندوتباین این دورا نشان دهد .
با این نوع نگاه نقادانه به ادبیات عرفانی است که دکتر شفیعی کدکنی جنبه های انسانی اموزشهای عرفایی مانند بایزید بسطامی، ابوسعید ابـوالخیر، ابوالحسـن خرقـانی، مولانـا و عطـار نیشابوری را که مجموعه ء تصوف خراسان می نامد، دارای ارزش دانسته و می گوید که این نگـاه زیبا انگارانه به جهان زبانی و قلمرو عاطفی، انسان را کم تعصب بار اورده و دوستی انسـان هـا را بدون قید و شرط کرده و شعله نفس انانیت و خودخواهی را در ادمی فروکاسته و او را اجتمـاعی بار می آورد، درست بر خلاف عرفان محافلی و نشریه ای از نوع شیخ محی الـدین ابـن عربـی و اتباع او که به بازی با الفاظ مشغول شده و پیچیدگی زبان را مساوی عرفان عمیق می انگـارد در حالیکه در این قلمرو عرفانی جایی برای حضور انسان و انسانیت نیست و در مقـام تفکـری انـان اگر تمام این مملکت ویران هم شود، یک تجلی از ذات احدیت خواهد بـود در مقـام اسـم قهـار حضرات خمس !