خلاصة:
موضوع این مقاله از متشابهات قرآنی است که جز با تمسک به محکمات حل نمیشود. محکماتی که در سه دسته عام، خاص و سیاق، به عنوان کلیدهایی هستند که میتوان با آنها به گنجینه فهم حدودی متشابهات دست یافت. حضرت یوسف بر اساس محکمات عام نبوت و ویژگیهای خاص خود، اهدافی والا از جمله تربیت و هدایت مردم را در نظر داشت. در همین راستا نقشه نگه داشتن برادر تنی نزد خود و نسبت دادن سرقت به سایر برادران با هدف متنبه کردن آنها به گناهشان بود تا به خود آمده و توبه کنند. این هدف از طریق سارق خواندن آنها در ملأ عام و شرمسار کردنشان میان کاروان ممکن میشد. ضمن آن که با این کار باعث میشد خواسته دیگر خود یعنی مهاجرت خانوادهاش به مصر میسر شود. به این نحو، شبهه کذب و افترا توسط پیامبر خدا حل میشود. چنانچه روایات تفسیری نیز مؤید این نظر هستند. اگرچه احتمالات تفسیری دیگری نیز برای این آیات ذکر شده است از جمله: «موجه بودن گناه تهمت به خاطر هدف والا»، «انشائی بودن جمله اعلانی» یا «اعلان توسط مسؤول امر»؛ اما با توجه به محکمات و دلایل، آنها را بعید میدانیم.
The subject of this article is one of the allegorical verses that cannot be resolved except by reference to the decisive verses. The decisive information that are in the three categories: General, Particular, and the Context, are the keys to solve the allegorical verses. Prophet Yusuf, in accordance with the general decisive of his prophecy and his special attributes, set high goals, including the upbringing and guidance of the people. In this way, the plan was to keep his brother with him, and attribute the robbery to the other brothers in order to make them aware of their sins, and reawakening them, then coming to repentance. This goal was possible by slandering them in public and embarrassing them among their convoy. Moreover, he was making another wish, namely, the emigration of his family to Egypt. In this way, the Suspicious of prophet's falsehood and defamation are resolved. As the interpretive narratives also support this view. However, there are other interpretive possibilities for this verse, including: "Justification of slander for the sake of a sublime purpose", "Being an Interrogative sentence" or "A statement that announced by the person in charge"; But according to decisive information and reasons we find them unlikely.
ملخص الجهاز:
بنا بر آنچه از محکمات عام پيامبران و خاص حضـرت يوسـف (علیه السلام) بيان شـد و با بررسـي سـياق اين آيات و ادامه داسـتان درمي يابيم که اين واقعه تأثير به سـزايي در ندامت و اسـتغفار برادران نسبت به گناه سابقشان داشت : «َ(به تصویر صفحه رجوع شود) ِ خدا سـوگند، خداوند تو را بر ما برتري بخشـيده و ما خطاکار بوديم» (يوسـف/ ٩١).
همچنين عبارت «(به تصویر صفحه رجوع شود) نشـان از مجهول بودن شـخص دارد و نمي توان برداشـت کرد که اين اعلان به دسـتور حضـرت يوسـف(علیه السلام) بوده اسـت .
در روايت دوم از امام صـادق(علیه السلام) بيان شـده اسـت که منظور از جمله حضـرت يوسـف(علیه السلام) اين اسـت که شـما يوسـف (علیه السلام) را از پدرش دزديديد؛ براي همين اسـت که نمي گويد «پيمانه را دزيديد»؛ بلکه مي گويد «پيمانه را گم کرده ايم »: (به تصویر صفحه رجوع شود) ِ ِ ١-٢-٣- تقيه يا توريه «تقيه » در لغت ، عبارت اســت از نگاه داشـــتن، پرهيز کردن و پنهان نمودن (ابن منظور، ١٤٠٥: ذيل واژه تقي )؛ اما اصــطلاحاً در بيان شــيخ انصــاري اين گونه تعريف شـــدهاســـت: «نگـاهـداري خود از صـــدمـه ديگري ، از راه ابراز موافقـت ـبا او در گفتـار يـا رفتـارِ مخـالف حق » (انصاري، ١٤١٢: ٣٧).
محکمات عام و خاص نبوّت حضـرت يوسـف (علیه السلام) نيز مؤيد اين نظر اسـت که اين بيان به نوعي توريه اســت ؛ از آن جهت که ايشــان در پي هدايت برادران خود به راه راســت و متنبه کردن آنها به گناه بزرگشــان بود، تا به خود آيند و به درگاه خداوند اســتغفار کنند.