خلاصة:
ااعجاز لفظی یا ادبی از مهمترین جنبههای اعجاز قرآن محسوب میگردد که علاوه بر قرآن پژوهان، توجه غیر مسلمانان و مستشرقان را نیز به خود جلب نموده است. آقای زکریا بطرس، کشیش مصری تباری که به رویکرد انتقادی تند، نسبت به اسلام و قرآن شناخته میشود، در مقالهای، با ذکر چند آیه که مدعی انطباق نداشتن آنها با قواعد مدون ادبیات عرب است، اعجاز بیانی قرآن را انکار نموده است. انکار اعجاز بیانی قرآن مبتنی بر شبهۀ ناسازگاری آیات قرآن با قواعد مدون ادبیات عرب و شبهۀ مرجعیت قواعد مدون، برای ارزیابی آیات قرآن میباشد که در جستار حاضر، هر دو شبهه به روش تحلیلی-انتقادی بررسی شدهاند. رهاورد پژوهش حاضر ایناست که هیچ گونه ناهماهنگی بین قواعد مدون نحو عربی و آیات قرآن وجود ندارد و شبهۀ ناسازگاری بین آندو، زائیده عدم اطلاع دقیق بر قواعد نحو است. همچنین قواعد ادبیات عرب بعد از تدوین قرآن کریم و با مراجعه به آیات این کتاب آسمانی، برای جلوگیری از اشتباه در قرائت و فهم آن تدوین شدهاند؛ از این رو، اعتبار قواعد مدون در گرو هماهنگی با آیات قرآن است. بنابراین شبهۀ مرجعیت قواعد مدون برای ارزیابی قرآن کریم بر خلاف واقعیتهای بدیهی تاریخی میباشد و شناخت و توجه جایگاه حقیقی قرآن کریم و قواعد مدون ادبیات عرب، بطلان شبهه را آشکار مینماید.
One of the most important miraculous aspects of the Holy Quran, which has attracted the attention of non-Muslims and Orientalists in addition to the Quran scholars, is its verbal or literary miracle. Zakaria Botros, an Egyptian-born priest who is known for his critical approach towards Islam and the Qur'an, in an article, has denied the miracle of the Qur'an's expression by citing several verses that he claims do not conform to the written rules of Arabic literature. This denial is based on the doubt of the incompatibility of the verses of the Qur'an with the written rules of Arabic literature and the doubt of the authority of the written rules to evaluate the verses of the Qur'an. The conclusion of the current research is that there is no inconsistency between the written rules of Arabic grammar and the verses of the Qur'an, and the doubt of incompatibility between the two is the result of a lack of accurate knowledge of the grammar rules. Also, the rules of Arabic literature were compiled after the compilation of the Holy Quran and by referring to the verses of this divine book, to prevent mistakes in its reading and understanding. Therefore, the validity of the written rules depends on the harmony with the verses of the Qur'an. Thus, the doubt about the validity of written rules for evaluating the Holy Quran is contrary to obvious historical facts, so, knowing and paying attention to the true position of the Holy Quran and the written rules of Arabic literature, reveals the invalidity of the doubt.
ملخص الجهاز:
نگارنده در اين مقاله مانند سـاير پژوهش گراني که در پاسـخ به اشـکالات نحوي، دسـت به قلم شـده اند، صـرفاً به بررسـي قواعد نحو و تلاش براي اثبات سـازگاري آنها با آيات قرآن، اکتفاء ننموده اســت ؛ بلکه بعد از اثبات مطابقت آيات مطرح شــده با قواعد نحوي، ضــمن بررســي تاريخ نزول و تدوين قرآن از سـويي و تاريخ تدوين قواعد نحو از سـويي ديگر، درصـدد پاسـخ به اين ســئوال برآمده اســت که آيا اســاســاً قواعد مدون نحو مي توانند ابزاري براي ســنجش درسـتي آيات قرآن تلقي گردند؟ چه اينکه ريشـه اشـکالات متعدد ناسـازگاري قرآن با قواعد عربي علاوه بر عدم اطلاع دقيق از جزئيات قواعد ادبيات، ناشي از فروکاستن جايگاه قرآن در ســطح يک متن عربي عادي اســت که اعتبار خود را از مطابقت با قوانين مدون ادبيات عرب کسـب مي کند؛ درحالي که موقعيت قرآن فراتر از يک متن عادي عربي و در جايگاهي اسـت کـه قواعـد ادبيـات عرب اعتبـار خود را از مطـابقـت ـبا قرآن کســـب مي کننـد.
اشکال اول: رفع اسم انّ بر اساس قواعد نحو حروف مشبهه بالفعل نصب به اسم و رفع به خبر مي دهند؛ اما در دو مورد در قرآن اين قاعده رعايت نشده است : (به تصویر صفحه رجوع شود) در اين آيه «إْن » مخففه از مثقله و از حروف مشـبهه بالفعل اسـت و در اصـل مشـدد بوده ِ اسـت و حروف مشـبهه بالفعل اسـم بعد خود را نصـب ميدهند؛ لذا «H٤١ ان » که اسـم «إنْ » اسـت که بايد به شـکل منصـوب (هذين) اسـتعمال شـود اما مرفوع (با الف و نون) اسـتعمال شـده اسـت .
مقدمه اول : بسـياري از اديبان و مفسـرين مقدمه اول را مورد خدشـه قرار داده اند (صـافي، ١٤١٨ ق، ج ٦:٤١١؛ بيضــــاوي، ١٤١٨ ق، ج ٢: ١٣٧؛ درويش، ١٤١٥ ق، ج ٢: ٥٢٦) مثلا زمخشري در توضيح اعراب اين کلمه آورده است : (به تصویر صفحه رجوع شود) صـابئون بنا بر ابتدائيت مرفوع شـده و خبرش محذوف اسـت .