حکایت ها و حکمت ها الأدب والفن

"حکایت‌ها و حکمت‌ها سید محسن موسوی‌شهری حکایت(1) از حکیمی پرسیدند که:«آیا از صورت ظاهر می‌توان بر طبیعت و سیرت مرد آگاه شد؟» گفت:«حکما ممکن است بتوانند،ولی برای سایرین چنین کاری میسر نیست. » پس عبد الله پرسید:«کدام خصلت تو را مستوجب چنین خلعتی نمود؟» مرد گفت:«هرگز بر دیگری نعمتی اگر دیدم،حسد نبردم و کینۀ هیچ برادر مسلمانی را در دل نگرفته‌ام2و به راستی که حسد سنگ دندان‌شکن اخلاص است. » حکایت(3) چون داود نبی(ع)همگی طوایف بنی اسرائیل را تحت اطاعت خود آورد، یکی از عادات او در ایام خلافت آن بود که چون روز به پایان می‌رسید و شب می‌گردید،ناشناس بیرون می‌آمد و به هرکسی که می‌رسید،از او سؤال می‌کرد که 51 سیرت داود نبی با شما چگونه است؟آیا راضی هستید،یا ناخشنود؟ شبی جبرئیل امین(ع)خود را به صورت مردی بر داود(ع)عرضه کرد. (به تصویر صفحه مراجعه شود) زیرنویس (1)-حضرت امیر المؤمنین(ع)فرموده‌اند:«ما أقبح بالانسان باطنا علیلا و ظاهرا جمیلا»چه قدر زشت است و قبیح که انسان باطنش مریض و بد سیرت و ظاهرش زیبا و آراسته باشد."