خلاصة:
اندیشیدن به مسئله «زمان» و تلاش برای ملموس کردن نوع گذر آن بر آدمی، همواره مورد توجه دانشمندان علوم مختلف، به ویژه حوزه علوم انسانی، بوده است. هر چند نمایش گذر این مفهوم، بهویژه در حوزه درک آن در چرخه فصول و گذار عمر از جوانی به پیری، به نوعی درکی از حضور و تأثیر زمان را بر پدیدهها به دست میدهد، اما به نظر میرسد بیشتر از هر چیزی میتوان رد پای آن را در آثار هنری و ادبی، به ویژه در داستان و رمان جستجو کرد که به کمک روایت، رخدادها را به تصویر میکشند. بر همین اساس، این مقاله تلاشی برای بررسی، تحلیل و پیگیری چگونگی کارکرد زمان در رمان «اسفار کاتبان» نوشته ابوتراب خسروی است که به کمک شگردهای خاص روایی و استفاده از گفتمان تاریخ، روایت و ادبیات موفق شده است گونه خاصی از پیکربندی زمان را در نوعی از فراگفتمان تاریخی به نمایش بگذارد. این مقاله دو بخش دارد؛ بخش نظری، با تکیه بر نظریههای زمان بر اساس نظریههای دانشمندان این حوزه و بخش دوم، تحلیل نوع کارکرد زمان در این رمان، با توجه به مباحث نظری است. نتایج به دست آمده در این بررسی، نشاندهنده نوع کارکرد زمان، تاریخ و روایت داستانی، در یک گفتمان فراتاریخی در این رمان است.
thinking about the issue of "time" and trying to make tangible the type of its passage on man, has always been the attention of scientists of various sciences, especially, thinkers in the field of humanities. however, showing the passage of this concept, especially in the field of understanding it in the cycle of seasons and the transition of life from youth to old age, gives a sort of understanding of the presence and impact of time on phenomena, but more than anything, its traces can be found in works of art and literature, especially in stories and novels, which depict events with the help of narration. in this regard, this article is an attempt to investigate, analyze and track the way time works in the novel "asfar kateban", written by abu torab khosravi. by using special narrative techniques and using the discourse of history, narrative and literature, this work has succeeded in displaying a special type of structuring of time in a kind of transhistorical discourse. this article is done in two parts. the theoretical part was written based on the theories of time from scientists in this field, and the second part has analyzed the type of function of time in this novel, considering the theoretical issues. the results obtained in this study indicate the type of function of time, history and narrative in a transhistorical discourse in this novel.
ملخص الجهاز:
از آنجا که تعداد تحقيق هايي از اين دست در تحليـل زمـان و روايـت و آميـزش آنهـا بـا تاريخ درباره داستان هاي معاصر فارسي اندک است ، اساس تحليـل در ايـن رمـان يـافتن پاسخ براي پرسش هايي از اين دست است : آيا زبان روايي بـه کـار گرفتـه شـده در ايـن رمان، قادر به نمايش و ثبت زمان به عنوان يک عنصر مهم در زندگي شخصيت هـاي ايـن رمان و بيانگر وجوهي از فلسفه حضور آنها در تاريخ است يا خير؟ روايت داستاني در اين رمان با استفاده از چه شگردهايي توانسته است حضور زمان و نحوه گذر آن را بـر آدمـي نمايش دهد؟ اين پرسش ها در نهايت پاسخي را ميطلبنـد کـه ايـن مقالـه تاحـد تـوان درصدد پاسخ گويي به آنهاست و اما آنچه ميتوان به عنوان فرضيه هـاي پـژوهش در ايـن مقاله متن مطرح کرد، اين است : فرضيه اول: روايت داستاني قادر است وجوه مختلف و متفاوتي از نحوه حضـور زمـان را به عنوان يک عنصر مهم ، با توالي يا جابه جاکردن رخدادها و ملموس و مکانمند کـردن آنهـا و برقراري ديالوگ با متن هاي فرضي پيش از خود، سامان دهد، و در نتيجه مخاطـب را بـه درک مفهوم حضور آن نزديک کند؛ و در رمان «اسفار کاتبان » اين امر محقق شده است .