خلاصة:
پژوهش پیش رو به بررسی تقویمهای غیررسمیای میپردازد که گروههای اجتماعی به صورت مجاز یا بدون مجوز منتشر می-کنند. تقویم رسمی که توسط قدرت سیاسی منتشر و نظارت میشود، بازتاب دهنده رویکرد و روایت قدرت سیاسی در خصوص گذشته جامعه است و به همین دلیل بسیاری از روایتهای موجود در جامعه را نادیده میگیرد یا حذف میکند. در مواجهه با چنین رویکردی گروههای گوناگون اجتماعی، تلاش دارند که با انتشار تقویمهایی که در آن مناسبتهای مدنظر خودشان را ثبت میکنند، حافظههایی بدیل را بسازند تا بدین طریق هویت گروهیای برسازند یا هویت موجود را احیا و تقویت نمایند.هدف اصلی پژوهش، مطالعه و بررسی تقویمهای غیررسمیدر مقایسه با تقویمهای رسمیای است که در سالهای پس از انقلاب منتشر شدهاند تا از این طریق به رابطه میان حافظههای برساخته شده توسط آنها و هویت گروههای اجتماعیای که آنها را به کار میبرند،از خلال بررسی تقویمها پی ببرد. پژوهش با استفاده از روش مطالعه موردی انجام گرفته است. یافتههای پژوهش از وجود تفاوت و تضادهای بسیاری میان حافظههای برساخته توسط تقویم رسمی و تقویمهای غیررسمی و نیز میان خود تقویمهای غیررسمی، حکایت دارد. بر اساس یافتهها میتوان این فرضیه را مطرح نمود که گسست میان حافظههای درون جامعه در سالهای پس از انقلاب به تدریج افزایش یافته و نشان از شکلگیری نوعی گسست هویتی در جامعه دارد.
The present study examines unofficial calendars that were published by social groups either explicitly or without permission. The official calendar, published and monitored by political power, reflects the attitude and narrative of political power over the past, and therefore ignores or eliminates many of the narratives in society. Faced with this approach by various social groups, they try to create alternative memories by publishing calendars in which they register their intended occasions in order to build a collective identity or revive and strengthen existing one.The main purpose of the present study is to study the unoffical calendars in comparison with the official calendars published in the years after the revolution. It intends to check out the relationship between the memory built by them and the identity of the social groups that they employ, through the review of calendars. The research has been done using a case study method. The findings of the research indicate that there are many differences between the memories created by the official calendar and the unofficial calendars as well as the unofficial calendars themselves. Based on the findings, one can hypothesize that the breakdown between the internal memory of the post-revolutionary society gradually increased and indicates the formation of a kind of identity disruption in society.
ملخص الجهاز:
ir فصلنامه انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات / دوره ١٧، شماره ٦٤، پاييز ١٤٠٠/ ٣٩-٦٦ مقدمه در تقويم رسمياي که در سال هاي پس از انقلاب در ايران منتشر ميشود١، تعداد مناسبت هاي زيادي ثبت شده است ، اما تمامي اين مناسبت ها براي همه اعضاي جامعه به يک ميزان اهميت ندارند و افراد بر اساس فرهنگ ، سابقه خانوادگي، پيشينۀ تاريخي اجتماع شان ، نحله سياسياي که به آن تعلق دارند و عوامل بسيار ديگر، نسبت به مناسبت هاي گوناگون واکنش نشان ميدهند.
تقويم رسمي تنها منعکس کنندة مناسبت هاي مدنظر حاکميت است و آن مناسبت هايي که براي ديگر گروه هاي اجتماعي مهم است ، را باز نمينماياند، اما از سوي ديگر، هر سال تقويم هايي در ميان برخي از اعضاي جامعه دست به دست ميشود که توسط گروه هايي خاص منتشر ميشوند؛ از جمله ميتوان از تقويم زنان ، تقويم کارگران ، تقويم محيط زيستي، تقويم سينماگران ، تقويم معماران و موارد بسيار ديگري از اين دست نام برد.
گسست و پيوست : شکل گيري وحدت ميان برخي گروه ها و تضاد آنها با ديگر گروه هاي اجتماعي از خلال مناسبت ها زنان ، کارگران ، معلمان ، دانشجويان ، کودکان ، محيط زيست و مناسبت هاي جهاني ابتداي انقلاب ، يکي از دوران هاي مهم تحول تقويم غيررسمي در ايران است .