خلاصة:
در دهههای پایانی قرن بیستم با فرآیند دیالکتیکی و متناقضنمای جهانیشدن و با وجود خوشبینیهای مدرنیته، بشریت شاهد خیزشها و ستیزهای قومی و هویتی، جنبشهای ملیگرایانه و بنیادگراییهای دینی بود. بر همین منوال اولین فرضیهی پژوهش در برابر تبیین این سوال که چرا در بطن زندگی مدرن و با وجود کوچک شدن جهان در اثر ارتباطات چنین تنشهایی بوجود می-آید میتوان چنین بیان کرد: فرایند جهانیشدن و مقاومت در برابر آن و فضای مجازی پدیدار شده، اشکال گوناگون خاصگراییهای فرهنگی، تنشهای قومیتی و بحرانهای هویتی را تقویت میکند. احساس هویت کردن از اساسیترین نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هرگونه زندگی اجتماعی است. مکان، زمان و فضا مهمترین عواملی بودند که میتوانستند بطور سنتی این نیازهای هویتی انسان را تأمین بکنند. اما فرایند جهانیشدن و فضای مجازی با دگرگون کردن شرایط و چارچوب سنتی هویتسازی، روندگسست مکان، زمان و فضا را شتاب بخشید و بدین ترتیب امر اجتماع را از دایرۀ تنگ و محدود مکان رها کرده و در فضای بسیار فراخ گسترش داد و نوعی بحران هویت و معنا در جوامع مختلف جهان پدید آورد که افراد و اقشار گوناگون برای حل این بحران به روشها و راهکارهایی متوسل میشوند که اشکال متعدد خاصگراییهای فرهنگی، تنشها و ستیزههای قومی، هویتی یکی از اشکال پر اهمیت چنین خاصگراییهایی میباشد. هدف مطالعهی حاضر با توجه به این مسأله، برجستهتر کردن چارچوب مفهومی یکپارچهای از رهگذر تفکر غیرخطی است که معیاری مبتکرانه برای حل عمدهترین و مهمترین مشکلات عصر ما من جمله مبحث قومیت و ستیزههای ناشی از آن در فرایند جهانیشدن و فضای مجازی عرضه داشته است. از این رو دومین فرضیهی پژوهش برای فائق آمدن و درک مسائل جهانی و تنشها و بحرانهای بوجود آمده توسط ستیزههای قومی و دیگر خاص-گراییها چنین مطرح میشود: باید اصول طراحی مؤسسات اجتماعی آیندهی ما همخوان و همساز با اصول سازمانی باشد که طبیعت برای پایدارسازی شبکهی حیات فراهم آورده است. تحقیق مورد نظر در قالب تحقیق نظری انجام گرفته که نوعی مطالعه-ی بنیادی و تئوریک میباشد. علاوه بر کشف و آشکارسازی روابط بین متغیرها از روشهای استدلال و تحلیل عقلانی استفاده شده که بر پایهی مطالعات کتابخانهای انجام گردیده است.