خلاصة:
انسان آفریدة خداوند است که از طریق وحی، به مقام بندگی مفتخر شده و آغاز و فرجام او بر اساس آیة «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجِعُون» تبیین و ترسیم گردیده است. او در علم کلام"لِله" و از آنِ خدا توصیف شده است و هر عملی را که انجام دهد، پاداش و کیفر آن را دریافت میکند. او باید همواره در اندیشه و رفتار خود به یاد خالق مهربان باشد و هرگز او را فراموش نکند. انسان دستور و فرمان مالک حقیقی را هم از طریق فطرت و هم از طریق وحی دریافت میکند. هر کسی با سرشت و وجدان خویش درمییابد که در برابر خویش و برای آسایش و بقای خویش تکالیفی دارد و باید کارهایی را انجام دهد و از اموری بپرهیزد تا به آن دست یابد. اشارت اصلی علم کلام نیز این است که به حکم عقل و وجدان و وحی، شکرِ مُنعم، واجب است و براین اساس وقتی انسان به خود میآید، این پرسش برای وی مطرح میشود که من کیستم؛ از کجا آمدهام و به کجا میروم؟ آیا آفرینندهای دارم یا خود بخود پدید آمدهام؟ پس از آن که به اجمال دریافت که آفرینندهای دارد، میاندیشد که در برابر نعمت آفرینش، چه تکلیفی بر عهدة اوست؟ از نظر اسلام، علاوه بر تکلیفی که همة آدمیان نسبت به خود دارد، در برابر همنوعان خود هم مسؤلیت دارند. عمران و آباد ساختن زمین و پیشرفت و تمدنسازی متناسب با پیشرفت علم و تکنیک، تکلیفی است که بر عهدة همة آدمیان است. ما در عین حال که باید همواره خود را از آنِ خدا و رهسپار بسوی او بپنداریم، باید خود را در مقابل همنوعان و دیگر موجودات عالَم خلفت نیز مسؤل بدانیم و به استناد آیة «هُوَ اَنشَاَکُم مِن الارض و استَعمَرَکُم فیها» همة همت و ارادة خود را برای عمران و آبادانی زمین به عنوان زیستگاه اصلی انسان و امانت خدا و مردم، بسیج کنیم. با توجه به اینکه معنویت رکن اصلی و محوری است که همة اصول و فروع و تمام عقیده و عمل آدمی به آن گره خورده و چون زمزمی زلال در سرتاسر «وجود» ساری و جاری است، در این مقال سعی بر آن است که تکلیف انسان در ابعاد مختلف بیان شود و معنی و مفهوم و گسترة معنویت و کارکرد آن در عرصة زندگی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.