خلاصة:
ادبیات و هنر از دیرباز عرصه تجلی تجربههای خاص و منحصربهفرد زنان بودهاست که در پرتو آنها ناگفتهها در قالب شعر، داستان و دلنوشتهها به منصه ظهور میرسد. نویسندگان با استمداد از هنر «زیباشناسی زنانه» در قالب داستاننویسی، زبان مناسبی برای بیان آرمانهای خود مییابند. نوشتار زنانه، ادبیاتی است که میکوشد با دستیابی به زبان و شاخصههای اصلی این سبک، به کاربرد اصلی فرهنگ و ایدیولوژی خاص زنانه در آثار ادبی بپردازد. بر این اساس، زنانگی و مردانگی برساختههای اجتماعی هستند که تاثیر مهمی در شریانهای حیاتی جامعه دارد. در ادبیات معاصر ایران و فلسطین، زنان نویسنده بسیاری دست به خلق آثاری با این محوریت زنانه زدهاند. از جمله نویسندگان زن که به شیوه روایی به بازنگری و بازسازی گفتمان نواندیش زنانه پرداختهاند و بیان اقتدارگونه مردانه را به حاشیه راندهاند، میتوان به «رویا سیناپور» و «سحر خلیفه» اشاره کرد که مسایل و دغدغههای زنان را در هالهای از نقد فمینیسم مطرح کردهاند. لذا این جستار با مطالعه توصیفی تحلیلی و رویکردی تطبیقی به واکاوی دیدگاه دو نویسنده نسبت به زن میپردازد. گفتنی است در تحلیل این دو اثر، مضامین مختلفی چون اندیشههای زنانه با بهرهگیری از تمهیداتی چون بیان احساسی روایتها، تنهایی زنان، بیوفایی و سلطهگری مردان، طلاق عاطفی و خیانت بسامد بالایی دارد که در این جستار آنها را کاوش کردهایم. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که زنان با وجود تمام مشکلات، عملکرد مثبت و روبهرشدی داشتهاند و سعی در ایجاد شیوه نوشتاری نوینی کردهاند.
ملخص الجهاز:
٣. پيشينۀ پژوهش تاکنون در زمينۀ تحليل و بررسي تطبيقي رمان در ايران و خارج از ايران پـژوهش هـاي فراواني در قالب کتاب و مقاله به انجام رسيده است که از جمله ميتوان به مقالۀ سيدعلي قاسم زاده و فاطمه علياکبري (١٣٩٥)، با عنوان «مؤلفه هاي نوشتار زنانه در زمان سرخي تو از من » اشاره کرد که بـه بررسـي شـيؤە ساختارشـکنانه در تقابـل دوگانـۀ مـرد و زن پرداخته است .
محمد پاشايي و راضيه رفيعي (١٣٩٥) در مقاله اي با عنوان «بررسي تطبيقي نخستين رمان هاي اجتماعي ايران و مصر» که در آن به دفاع از آرمان ها و حقوق زنـان ، تقابل سنت و تجدد و ازدواج اجباري، توصيف وضع حـاکم بـر جامعـه و فقـر اقتصـادي پرداخته است .
روح الله صيادينژاد و زهرا مرتضايي (١٣٩٦) در مقاله اي با عنوان «بررسـي تطبيقي سيماي زن در آثار فريبا وفي و سحر خليفه : نمونۀ موردي رمان هاي پرندٔە من و لم نعد جواري لکم » که در آن به نقد فمنيستي انگليسيـ آمريکايي، وجـوهي از سـيماي زن پرداخته است .
سيناپور در رمان زير بال هاي غم از وضع نابسامان زنان در جامعۀ آن روز پرده برميدارد که تسـليم بيچون و چراي اوامر مردان هستند و اين حس ، برگرفته از تمدن کهن و سنتي ايران در زمان حکومت وقت است که در آن ، «زنـان بـه وسـيلۀ تـاريخ ، فرهنـگ مردسـالارانه و افسانه هايي تعريف و محدود شده اند که آن ها را در جايگاه درجۀ دوم و پايين تر از مردان قرار داده است » (دوبوار، ١٣٨٥: ٦٨٩).