خلاصة:
نافرمانی مدنی یکی از مفاهیم و موضوعات مهم در علوم سیاسی خاصه در ادبیات معاصر حقوق عمومی است. از آنجا که این مفهوم رابطه تنگاتنگی با اصل «آزادی» به عنوان یکی از حقوق اساسی هر انسانی در حکومت دارد بایسته است این موضوع را از منظر اسلام مورد دقت نظر قرار داد تا مصادیق و مفاهیم مشابه آن در فقه سیاسی، از یکدیگر بازشناخته شوند. خاصه این موضوع در دوران معاصر انقلاب اسلامی و چالشهای پیش رو با فرهنگ لیبرال دموکراسی غرب و استحاله مبانی تفکری حکومت دینی از طرف تئوری پردازان غربی اهمیتی خاص پیدا کرده است. نافرمانی مدنی که تخلیطی از اصل آزادی به عنوان حق مشروع و اولیه هر انسان در حکومت و همچنین اصل آزادی در اعتراض و متذکر شدن خطای حاکمان شکل گرفته است درصدد است پشتوانه تئوریک ایجاد کودتاهای مخملی و سرنگونی حکومتها را فراهم آورد که در این مقاله با تکیه بر معارف اسلامی به بررسی عرصههای مختلف تعارض جزئی افراد در حاکمیت و تبیین و تفکیک حکم فقهی اعتراض، نصیحت، امر به معروف و بغی و محاربه علیه دستگاه حاکمیت اسلامی خواهیم پرداخت.