خلاصة:
بر این باوریم که در سیر گذر از کلاسیسم به مدرنیسم و پسامدرنیسم، شیوههای روایتپردازی در ادبیات داستانی نیز دستخوش تغییر و تحول شدهاست. اگرچه کلاسیستها پایبند نظم و ترتیب توالی حوادث بر محور زمان در داستان هستند، مدرنیسم این پایبندی را تا حدود زیادی منحل کردهاست، به طوری که این بههمریختگی توالی حوادث بر محور زمان، آشکارا در داستاننویسی دوره مدرنیسم به چشم میخورد. یکی از شیوههای روایتپردازی مدرن، شیوه روایتپردازی پسگشتی (Analeptic Narration) است که به دو صورت «روایتهای مدور» و «روایتهای پسگشتی» نمود یافتهاست. علاء الاسوانی (1957م.) نویسنده معاصر مصر دو رمان «شیکاگو» و «عمارت یعقوبیان» را با تمسک به شگردهای روایتپردازی پسگشتی روایت کردهاست. مقاله حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای، به شگردهای روایتپردازی پسگشتی در دو اثر نامبرده میپردازد.
We believe that narrative practices have undergone a transformation in fictional literature in moving from classicism to modernism and postmodernism. Although the classics adhere to the sequence of events on the axis of time in the story, modernism has largely dissipated this commitment, so that this inconsistency of sequence of events focuses on time is seen obviously in modernism story writing. One of the ways of modern narrative is “analeptic Narration” method which has been shown in two forms, "Circular Narrations" and "analeptic Narrations". Alaa Al Aswany (1957), a contemporary Egyptian writer, has narrated two novels "Chicago" and "Jacobian Mansion" with a focus on "analeptic Narratives". This article refers to the methods of analeptic narrations in the two mentioned works in a descriptive-analytical manner using library resources.
ملخص الجهاز:
شيؤە روايت پردازي «پس گشتي» در ساختار دو رمان از علاء الأسواني ١ـ عبدالعلي آل بويه لنگرودي ، ٢ـ مهدي اسمعيلي ١ـ دانشيار زبان و ادبيات عرب دانشگاه بين المللي امام خميني (ره )، قزوين ، ايران ٢ـ دانشجوي دکتري زبان و ادبيات عرب دانشگاه بين المللي امام خميني (ره )، قزوين ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٥/١٢/١٠؛تاريخ پذيرش : ١٣٩٦/٠٥/١٢) چکيده بر اين باوريم که در سير گذر از کلاسيسم به مدرنيسم و پسامدرنيسم ، شيوه هاي روايت پـردازي در ادبيات داستاني نيز دستخوش تغيير و تحول شده است .
شيؤە تعليق در روايت مختص اين دو اثر اسواني است ؛ به زبان ساده تر، نويسنده پس از معرفي هر يک از شخصيت هاي داستان ، در ادامه روايت را تا آنجا جلو مي برد کـه بـه جاي حساسي برسد، ولي در همان جا روايت را قطع مي کند و ماجراي شخصيت ديگري را ادامه مي دهد.
در واقـع ، مـيتـوان گفـت شـيؤە روايت پردازي علاء الأسواني در دو رمان عمارت يعقوبيان و شيکاگو به صورت زير است : / تعليق تعليق تعليق •شخصيت •شخصيت A •شخصيت B •شخصيت D •شخصيت C •شخصيت B •شخصيت A تعليق c تعليق تعليق تعليق داستان به همين ترتيب ادامه مييابد؛ يعني راوي بعد از هر چند پاراگراف ، دوباره بـه نقطۀ اوج داستان بازميگردد و ساختار داستان به صورت زير ادامه مييابد: B→A→C→B→A→C→B→… اين جابه جايي زماني و فلاش بک در تمام متن دو رمان تا پايان ادامـه مـييابـد، بـه طوري که بعد از قطعۀ فوق (B) دوباره نويسنده به ابتداي داستان برميگردد و به تفسـير حوادث زندگي شخصيت هاي قبلي ادامه ميدهد.