خلاصة:
تحولات صورت گرفته در مفهوم بازاریابی در دهه اخیر، همه سازمانها و کلیه کسب و کارها
را به سمت عملکرد بهینه سوق داده است. چنان که افزایش رقابت برای کسب موفقیت میان
سازمانها موجب شده است سازمانها ارزش بیشتری برای برند خود قائل شوند وبدنبال برند
سازی باشند تا بتوانند خودشان را نسبت به رقبایشان متفاوت جلوه دهند (رحمان، ٢٠١٧).
امروزه منابع انسانی سازمانها، از مهم ترین دارایی و سرمایه های اصلی سازمانها محسوب
می شود. همچنین منبعی برای کسب مزیت رقابتی پایدار در سازمان خواهند بود. از طرفی
جذب استعدادهای واجد شرایط در برخی از حوزهها کاری به شدت کاهش یافته است (کا،
٢٠١٢) کارکنان و امور مربوط به آنان وایجاد شرایط موثر در افزایش عملکرد در موفقیت
سازمان های خدماتی نقش حیاتی دارند (روستا و همکاران، ١٣٩٢) شایدیکی از با اهمیت ترین
دلایل توجه به این موضوع دستیابیسازمانها به منابع انسانی بالا و وجود چابکی سازمانی بالا
در بازار کار رقابتی باشد که الزاما با استراتژی های عادیامکان پذیر نیست (دلور، ٢٠٠٨) در واقع
عملکرد سازمانی یکی از مهم ترین سازه های مورد بحث در پژوهش های مدیریت است و بدون
شک مهم ترین معیار سنجش موفقیت در سازمانها به حساب می آید (مارچ وساتون ١، ١٩٩٧). صاحب نظران مدیریت منابع انسانی
معتقدند عملکرد در برگیرنده مسائلی چون موفقیت سازمان، عملکرد گروه های درون سازمانی و رضایت فردی بوده و تجزیه و تحلیل
در سطح فردی، گروهی و سازمانی اشاره دارد. فرهنگ لغت آکسفورد، عملکرد را انجام کامل یک کار و ارزیابی را فرایند بررسی و
سنجش کیفیت، ارزش و ماهیت آن تعریف کرده است. تحقیقات و بررسی های گوناگون نشان داده است که عملکرد، پدیده ای چند
بعدی و سازه ای اجتماعی است (گابیلکا، ٢٠١٤) و ترکیب گسترده ای از بخش های غیر ملموس هم چون افزایش دانش سازمانی و
هم بخش های عینی و ملموس هم چون نتایج اقتصادی و مالی است. در عین حال سازمان های تجاری کنونی که با تغییرات سریع
تکنولوژی، ریسک فزاینده، جهانی شدن، انتظارات و خصوصی سازی مواجهاند (کریکتو و یوسف ٢٠٠٣، ٢)، دیگر نمی توانند در چنین
محیطی عملکرد را به طور سنتی و با روش های گذشته هدایت و کنترل نمایند و باید رویکردهای جدیدی اتخاذ کنند.