خلاصة:
عموماً پژوهشگران حوزه سازمان و مدیریت با هدف توصیف یا تبیین یک پدیده، اقدام به پژوهش میکنند؛ بهویژه در پژوهشهایی که با هدف تبیین صورت میپذیرد، شناسایی زنجیرههای علّیِ بهوجودآورنده یک پدیده دارای اهمیت است. ازآنجاکه کشف همبستگی بین دو متغیر که شیوه متداول در پژوهشهای کمّی است، نمیتواند گویای وجود یا عدم وجود روابط علّی باشد، اتخاذ رویکرد کیفی و بهطور مشخص، شیوه مطالعه موردی به پژوهشگران توصیه میشود. در این پژوهش تلاش میشود ضمن معرفی روش ردیابی فرایند که از مهمترین ابزارهای استنباط علّی در پژوهشهای کیفی و مطالعه موردی است، انواع تکنیکهای آن تشریح و ظرفیتهای حاصل از بهکارگیری این روش ارائه گردد؛ همچنین با توجه به آنکه سازوکار اجرایی روش ردیابی فرایند برخلاف مدلهای آماری یا حتی سایر مباحث مربوط به روشهای کیفی چندان بررسی نشده است، در پایان این پژوهش شیوه بهکارگیری و اجرایی کردن این روش مورد واکاوی قرار میگیرد.
Researchers in the field of organization and management, generally conduct research with the aim of describing or explaining a phenomenon. Clearly, in researches aimed at explanation, it is important to identify the causal chains that create a phenomenon. Since the discovery of correlations between two variables, which is a common method in quantitative research, cannot indicate the existence or absence of causal relationships, taking a qualitative approach and, in particular, the case study method is recommended to researchers. In this research, while introducing the process tracing method, which is one of the most important tools of causal inference in qualitative research and case study, an attempt is made to describe its various techniques and the capacities resulting from the application of this method. Since, the executive mechanism of the process tracing method, unlike statistical models or even other issues related to qualitative methods, has not been studied much, at the end of this study, the method of applying and implementing this method is examined.
ملخص الجهاز:
عملیاتیسازی سازوکار باید شامل شناسایی شواهدی برای ارتباط علّی بین یک جزء از سازوکار و دیگر اجزا باشد؛ چه شواهدی وجود دارد که نشان دهد بخشی از سازوکار به سبب جزء قبلی آن رخ داده است؟ این امر مستلزم اندیشیدن از راه توضیحات جایگزین قابلپذیرش است که میتواند هر یک از اجزای سازوکار را توضیح دهد و در جستجوی مظاهر قابل مشاهده در این زمینه باشد.
تحلیلگر با استفاده از آزمونهای حلقه به دنبال کشف این است که آیا موردی که علت یا نتیجهای خاص را تجربه کرده، به دو پرسش پاسخ میدهد؛ نخست اینکه آیا این مورد، دارای تمامی شرایط ضروری شناختهشده برای علت یا خروجی است؛ درواقع این شرایط همان مشاهدات فرایند علّی هستند −شواهد تشخیصی که معمولاً بهعنوان بخشی از یک دنباله زمانی از رویدادها درک میشوند و دارای ارزش اثباتی در حمایت یا ردّ نتیجهگیری در مورد فرضیههای توصیفی و توضیحی هستند− که درصورت بروز علت یا نتیجه باید وجود داشته باشند.
به هر جهت اگر سازوکار پذیرفته شود، بدان معناست که شواهد کافی برای اطمینان پژوهشگر وجود دارد که سبب میشود «الف» با فرایند توصیفشده در سازوکار به اثر «ب» بینجامد؛ بنابراین شواهدی در مورد چگونگی و چرایی تغییر در یک مورد خاص ارائه میدهد.
), Comparative Historical Analysis in the Social Sciences (Cambridge: Cambridge University Press), pp.
(2012), The Logic of Process Tracing Tests in the Social Sciences, Sociological Methods & Research, 41(4), 570–597, https://doi.
(2016), Between X and Y: how process tracing contributes to opening the black box of causality, New Political Economy, 21, 437–454.
(1997), Guide to Methods for Students of Political Science, Ithaca NY: Cornell University Press.