خلاصة:
آموزش پزشکی، میدانی است متشکل از روابط و مناسبات پیچیدهی قدرت، که نیروهای تعیینکننده آن در درون و از بیرون میدان، اِعمال قدرت میکنند. عدم توازن بین نیروها، به برساختهای اجتماعی نامتعارف بخصوص در حرفهایگرایی پزشکی میانجامد. هدف تحقیق حاضر، کشف و واکاوی موضوع در آموزش پزشکی در ایران است. در چارچوب مطالعهای انتقادی و در سطح ملی، با 29 مشارکتکننده اعم از دانشجویان و مسئولین در جایگاههای مرتبط با آموزش پزشکی، مصاحبهای نیمه ساختاریافته انجام شد و دادهها با روش تحلیل مضمون انتقادی، کاویده شد. نتایج نشان داد که صورتبندی تعاملات و مناسبات قدرت در آموزش پزشکی، به تغییر نگرش عمیق نسبت به آرمانهای پزشکی و شکلگیری نوعی احساس ازخودبیگانگی در دانشجویان انجامیده است. شیوهنامههای آموزشی، روند پرولتاریایی شدن دانشجو را تسهیل کرده و اقتدار حرفهای او را تنزل میدهد. مضامین احصاءشده عبارتند از بهرهدادگی، ازخودبیگانگی، و حرفهایزدایی. اصلاحات فوری در برنامهی درسی، ایجاد تنوع رشتهای در دورهی پزشکی عمومی متناسب با نیازهای جامعه، ایجاد تناسب بین بازار کار و توسعهی دورههای تخصصی، و اصلاح در نظام پرداخت پیشنهاد میشود. در لایهای عمیقتر، شناسایی ساز و کار قدرت در بدنه سیاستگذاری و پهنه تصمیمسازی که با وضعیت پیشگفته مرتبط است، یک امر پژوهشی و یک راهبرد سیاستگذارانه است که پیشنهاد میگردد.
Entering the medical field is still an important competition in Iran. Who and how they are trained during the medical education course plays an important role in shaping the physician's personality as well as the way they function after graduation. The purpose of this study is to explore the experience of education in medicine in Iran. Based on this, a qualitative study was conducted with 29 participants (professor, student and educational official) in the country and the data were framed by analysis method. The findings showed that the experience of medical education in the clinic is associated with the deepest change in attitudes toward medical ideals and the formation of a sense of alienation among students. Medical education has become a process of proletarianizing students in such a way that the student feels exploited and has no control over the clinical field in terms of knowledge and skills and later as a graduate physician. The topics covered in this study are exploitation, alienation, insufficient knowledge and skills. According to the results of the research, it is proposed structural reforms that postponing it will cause the loss of many talents in this area.
ملخص الجهاز:
از سوي ديگر، دانشکده هاي پزشکي کژکارکرديهاي خاص خود را دارند که مهم ترين آن کيفيت پايين آموزش و ايجاد يأس و نااميدي توسط اساتيد است که باعث شده دانشجويان تمايلي براي ادامه تحصيلي در دوره تخصصي و فوق تخصصي نداشته باشند .
کدها مفاهيم مقولات گذراندن شيفت کارورزي براي دانشجويان پولدار احساس سرخوردگي، سرکوب روحيه ي مطالبه گري، تجربه فشار و سرخوردگي استرس ، ترس از اعتراض ، احساس نااميدي، تنبلي و بي انگيزگي دانشجو، ترس اجتماعي نااميدي، به حاشيه رفتن اصول پزشکي، تستي شدن ارزيابيها، موفقيت بي انگيزگي ازخودبيگانگي يعني تست زدن ، احساس خستگي و افسردگي، احساس فرسودگي، علم دلزدگي زدگي و دانشگاه زدگي نخبگان ، احساس بيگانگي علم بدون کاربرد، گسست علوم پايه از بالين ، ابهام در چرايي خواندن دانش غيرسودمند دروس علوم پايه ، احساس هدردادن وقت ، عدم آموزش کافي، ناتواني از بي مهارتي طبابت سرپايي، آموزش لاينفع ، آموزش بيمارستاني شده ، فقدان مهارت بيمارستاني شدن حرفه ايزدايي به عنوان پزشک عمومي، استفاده از اپليکيشن بعد از فارغ التحصيلي بي دانشي علم لاينفع 1 بهره دادگي بهره دادگي در اين تحقيق به معناي انجام کاري بدون برخورداري از مزد کافي و مزاياي متناسب با آن ميباشد.
تحقيق نشان داد که آموزش پزشکي باليني در ايران ، مبتني بر نظام سلسله مراتب و برنامه ي درسي از پيش تعريف شده است که براي دانشجوي پزشکي، نه تنها دانش و مهارت به همراه ندارد، بلکه او را تبديل به يک فرد از خودبيگانه اي ميکند.