خلاصة:
مطالعه حاضر با هدف تعیین سبد بهینه عرضه و تقاضای انرژی کشور به انجام رسیده است. گردآوری دادههای فنی-اقتصادی تکنولوژیهای شبکه انرژی شامل تکنولوژیهای عرضه (استخراج نفت و گاز، پالایش و فرآوری و انتقال آن و نیز تولید، انتقال و توزیع برق) و تکنولوژیهای تقاضا (در زیربخشهای خانگی، خدمات، صنعت، کشاورزی و حمل و نقل) بخش مهمی از فعالیتهای انجام شده را بخود اختصاص داده اند. برای برآورد تقاضای مفید انرژی زیر بخشهای مختلف از نرم افزار MAED و برای تعیین ترکیب بهینه انرژی از مدل MESSAGE استفاده شده است. در اثر اجرای مدل عرضه MESSAGE، سبد بهینه فناوریهای عرضه و تقاضای انرژی با لحاظ پتانسیلهای مدیریت انرژی و بدون آن در دو سناریوی ادامه روند موجود با صرفهجویی و بدون آن حاصل شده است. نتایج نشان میدهد که بیشترین پتانسیل کاهش تقاضای انرژی مربوط به گازطبیعی و بنزین بترتیب با سهمهای 42 و 39 درصد از پتانسیل کل میباشد و پس از آن بخش برق پتانسیل قابل توجهی دارد. بیشترین پتانسیل مدیریت تقاضای گازطبیعی مربوط به بخشهای صنعت، نیروگاهی و خانگی میباشد که بترتیب از پتانسیل معادل با 19، 16 و 9 میلیارد مترمکعب در سال 1420 برخوردارند. پتانسیل کاهش تقاضای بنزین مربوط به بخش حمل و نقل است که درسال 1420 به 51 میلیون مترمکعب بالغ میگردد. همچنین در بخش برق از کل 128 تراواتساعت پتانسیل در انتهای دوره 38 درصد آن به صنعت اختصاص دارد. ضمن اینکه بخشهای خدمات و خانگی هر کدام با 22 درصد در رتبه بعدی قرار دارند.
This paper aims to produce optimal path to achieve desired energy mix during short- and long-term time intervals. Priority reasearch areas include renewables, productivity of energy uses, and environmental constraints. MESSAGE model is used to evaluate alternative energy supply strategies. Given a vector of demands for specified energy services, MESSAGE determines the optimal final energy demand based on optimizing objective function under a set of user-defined constraints. Before running the MESSAGE, reference energy system of Iran (RES), which consists of resources, energy levels, energy forms, and energy technologies was defined, and then, information related to techo-economical specifications of different technologies was collected.Two Reference Scenarios have considered to estimate the effects of DSM potentials, including Reference+DSM and Reference scenarios. In the Reference+DSM scenario efficiency improvement is considered for each end-use technology in the RES. Comparing the amounts of energy demand in these scenarios shows considerable amount of potential reduction for different energy forms, especially gasoline and gas. According to the results, gasoline and natural gas hold the largest potentials of energy demand reduction, approximately 42% and 39% of total potential, respectively. The significant share of natural gas potential reduction is related to industrial, power plant and residential sectors, which have 19, 16 and 9 billion m3 demand side management potential. In addition, transportation sector has a considerable amount of demand reduction. Results show that the amount of gasoline demand in the reference sector will reach to 107 billion m3, which can be reduced by 51 billion m3 in Reference+DSM scenario.
ملخص الجهاز:
o تعيين مقاديرافزايش تقاضاي انرژي به تفکيک حامل ها و بخش هاي مصرف کننده انرژي o ارزيابي اثرات پيشگيري از اتلاف انرژي، صرفه جويي و مديريت بار و انرژي در صنايع و نيز ساختمان ها o تعيين سبد بهينه حامل هاي انرژي و ترکيب بهينه فن آوريهاي سيستم عرضه انرژي در دراز مدت o پيش بيني تراز انرژي براي منابع انرژي اوليه ، شکل هاي گوناگون مختلف انرژي ثانويه و انرژي نهايي o تخمين هزينه نهايي بلند مدت انرژي o ارزيابي ميزان سرمايه گذاري و منابع مالي مورد نياز براي توسعه بخش انرژي o ملاحظه محدوديت هاي زيست محيطي در توسعه بخش هاي انرژي o ارزيابي اثرهاي متقابل انرژي، اقتصاد و محيط زيست همچنين از جمله نوآوريهاي انجام شده در اين پژوهش نسبت به مطالعات قبلي ميتوان به موارد زير اشاره نمود: ١.
همچنين نتايج حاکي از آن است که بيشترين ميزان کاهش تقاضاي برق در اثر اعمال مديريت انرژي مربوط به بخش صنعت (مشتمل بر زير بخشهاي ساخت و توليد، معدن و ساختمان ) و در حدود ٤٨/٨١ تراواتساعت است و در نتيجه بيشترين سهم پتانسيل کاهش تقاضا در انتهاي دوره نيز مربوط به اين بخش و معادل با ٣٨/١٦ درصد ميباشد.
اعداد مربوط به سال ١٤٢٠ در جدول ٧ حاکي از آن است که بيشترين ميزان کاهش تقاضاي گاز طبيعي در اثر اعمال مديريت انرژي مربوط به بخش صنعت (مشتمل بر زير بخشهاي ساخت و توليد، معدن و ساختمان ) و در حدود ١٨/٩١ ميليارد مترمکعب است و در نتيجه بيشترين سهم پتانسيل کاهش تقاضا در انتهاي دوره نيز مربوط به اين بخش و معادل با ٣٩/٥٣ درصد ميباشد.