خلاصة:
یائسگی زودرس، در کنار مشکلات جسمی، با مشکلات روانی همچون اضطراب، افسردگی، کاهش تابآوری و مشکلات سازگاری زناشویی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی، رضایت زناشویی و خود تاب آوری زنان مبتلا به یائسگی زودرس مراجعه کننده به مرکز بهداشت بود. در این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون، تعداد 32 نفر از زنان مبتلا به یائسگی زودرس مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهرستان ساری به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، فرم کوتاه رضایت زناشویی و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، پروتکل 8 جلسهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای گروه آزمایش اجرا شد درحالیکه گروه کنترل فقط در سنجشهای پیش آزمون و پس آزمون شرکت کردند. پس از تحلیل آماری دادهها با کوواریانس چندگانه در بسته آماری SPSS25، نتایج نشان دادند که مداخله درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد توانسته است کیفیت زندگی، رضایت زناشویی، خود تاب آوری و مولفههای آنها را در زنان مبتلا به یائسگی زودرس مراجعه کننده به مرکز بهداشت افزایش دهد. در نتیجه میتوان رواندرمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان روش درمانی اثربخش در بهبود شاخصهای سلامت روان زنان مبتلا به یائسگی زودرس مورد استفاده قرار داد.
Besides physical problems, premature menopause is associated with psychological problems like anxiety, depression, reduced resiliency and marriage adjustment problems. The purpose of this study was to investigate the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on the quality of life, marital satisfaction and self-resiliency of women with premature menopausal referred to the health center. In this semi-experimental study with pre- and post-test design, 32 women with premature menopausal referred to the Sari health centers were recruited as an available sample and allocated to an experimental or control group. Data were collected through the three questionnaires: World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHOQOL-BREF), Marital Satisfaction Scale (short-form), and Connor-Davidson Resilience Scale (2003). After the pretest, an 8-session protocol of acceptance and commitment treatment was conducted for the experimental group, while the control group participated only in the pretest and posttest sessions. After statistical analysis of data with multiple covariance (MANCOVA) in SPSS25 statistical package, the results showed that therapeutic intervention based on acceptance and commitment has been able to improve quality of life, marital satisfaction, self-resilience and their components in women with premature menopausal referred to health centers. As a result, acceptance and commitment-based psychotherapy can be used as an effective treatment to improve the mental health indicators of women with premature menopause.
ملخص الجهاز:
از بين رويکردهاي نوين روان شناختي موسوم به روان درمانيهاي موج سوم ، رويکرد درماني مبتني بر پذيرش و تعهد رويکردي فرايند مدار است که اثربخشي قابل توجهي در افزايش کيفيت زندگي، رضايت زناشويي، بهبود عملکرد جنسي و تاب آوري گروه هاي مختلف باليني مشابه همچون زنان نابارور (استرابادي و همکاران ، ١٣٩٩؛ حقايق ، ٢٠٢٠؛ نريماني، علمداري و ابوالقاسمي، ١٣٩٣؛ حسن زاده ، اکبري و ابوالقاسمي، ١٣٩٨)، زنان مبتلا به افسردگي حين يا پس از زايمان (ايزدي و رسولي، ١٣٩٨؛ چراغيان ، حيدري، اميرقدمي و زارعي، ١٣٩٤؛ رسولي عليآبادي و کلانتري، ١٣٩٧) زنان باسابقه سقط جنين مکرر (افشاري، ١٣٩٧) و زنان مبتلا به اختلالات جنسي (طباطبايي، سجاديان و معتمدي، ١٣٩٦) داشته است .
با توجه به تأثيرات مثبت اين روش درماني در اختلالات و مشکلات روان شناختي گوناگون ، هدف از پژوهش حاضر بررسي اثربخشي درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر کيفيت زندگي، رضايت زناشويي و خودتاب آوري زنان مبتلا به يائسگي زودرس مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهر ساري بود.
نتايج نشان دادند که درمان مبتني بر پذيرش و تعهد موجب افزايش خودافشايي هيجاني و مؤلفه هاي آن ميشود که اين نتيجه با يافته هاي پژوهش کاوسيان ، حريفي و کريمي (١٣٩٦)، شاکرنژاد و همکاران (١٣٩٦)، حجت خواه و مصباح (١٣٩٥)، محمدي، کشاورزي ارشدي، فرزاد و صالحي (١٣٩٥)، کلال قوچان عتيق و سرايي (١٣٩٥)، عباسي، خزان ، پيراني، قاسمي جوبنه (١٣٩٥)، پترسون و ايفرت (٢٠١١)، اسکات ، هان و مک کراکن ٢ (٢٠١٦)، دوال ، برنارد کيوري و مونستز٣ (٢٠١٧)، همسو است .