خلاصة:
هدف این پژوهش بررسی عوامل خودسانسوری در فضای مجازی در جامعه ایران است. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریهپردازی دادهبنیاد است. روش نمونهگیری به صورت نمونهگیری غیراحتمالی، با انتخاب هدفمند و با حداکثر تنوع یا ناهمگونی بود که بر مبنای آن 11 نفر از متخصصان سیاسی، جامعهشناسی، روانشناسی و ارتباطات به عنوان مشارکتکنندگان در پژوهش انتخاب شدند. دادهها به روش مصاحبه و به صورت نیمهساختیافته گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفت. برای به دست آوردن اعتبار و روایی دادهها از دو روش بازبینی مشارکتکنندگان و همچنین مرور خبرگان غیر از شرکتکننده در پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل دادههای بدست آمده از مصاحبهها طی فرآیند کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به ارائه مدل خودسانسوری در اینستاگرام در ایران شد. براساس یافتههای این پژوهش خودسانسوری سیاسی و خودسانسوری اجتماعی به عنوان عوامل علی که بر فرآیند خودسانسوری در اینستاگرام تاثیر دارند، شناسایی شدند. خودسانسوری روانی و خودسانسوری فرهنگی به عنوان عوامل زمینهای، خودسانسوری حقوقی به عنوان عوامل مداخلهگر، خودسانسوری ارتباطی به عنوان راهبردها و خودسانسوری اخلاقی به عنوان پیامدها از این پژوهش استخراج شدند.
The purpose of this study is to investigate the factors of self-censorship in cyberspace in Iranian society. The research method is qualitative and based on data theory. The sampling method was non-probabilistic sampling, with purposeful selection and with maximum diversity or heterogeneity, based on which 11 political, sociological, psychological and communication specialists were selected as participants in the study. Data were collected through interviews in a semi-structured manner. Data analysis was performed by Strauss and Corbin method and paradigm model. In order to obtain the validity and validity of the data, two methods of reviewing the participants as well as reviewing experts other than the participants in the research were used. The results of analyzing the data obtained from the interviews during the open, pivotal and selective coding process led to the presentation of a self-censorship model on Instagram. Based on the findings of this study, political self-censorship and social self-censorship were identified as causal factors that affect the process of self-censorship on Instagram. Psychological self-censorship and cultural self-censorship as background factors, legal self-censorship as intervention factors, communication self-censorship as strategies and moral self-censorship as consequences were extracted from this study.
ملخص الجهاز:
در اين راستا هدف اصلي اين پژوهش عوامل خودسانسوري در شبکه هاي اجتماعي مجازي در جامعه ايران است و به اين سؤالات پاسخ ميدهد که عوامل مؤثر بر (عوامل علي، زمينه اي، مداخله گر، راهبردها و پيامدهاي حاصل از پژوهش ) خودسانسوري در اينستاگرام کدامند؟ در نهايت به ارائه مدل مفهومي برگرفته از نظريه داده بنياد که به شرح زير است پرداخته ميشود.
مروري بر پيشينه تحقيق با توجه به بررسي پيشينه تحقيقات انجام شده در اين زمينه ، تحقيقات موجود در حوزه خودسانسوري در فضاي مجازي را ٤١ ميتوان در پنج محور مطالعاتي صورت بندي کرد: خودسانسوري و تهديد نامرئي آن توسط بازيکنان قدرت الگوهاي رفتاري در فضاي مجازي پالايش يا فيلترينگ متمرکز حاکميتي دموکراتيک خانواده عامل انزواي اجتماعي خودافشاگري کاربران در محور نخست ميتوان به مطالعات بيليگ يسيل (٢٠١٤) متيو فستين استين (٢٠١٥) و مرات يسيل (٢٠١٤) که به خودسانسوري و تهديد نامرئي آن توسط بازيکنان قدرت مانند دولت ها، فشارهاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و اقدامات تهديدکننده زندگي که عوامل اثرگذار بر خودسانسوري بودند اشاره کرد.
حريم خصوصي، شيوه تربيت خانواده ، نحوه آموزش و دموکراتيک بودن خانواده خودسانسوري را در افراد نمايان ميکند که با پيشينه تحقيق کريمي نژاد و نظريه عکس العمل برم ، پنهان کاري زيمل و نقش در يک راستا قرار دارد و اما در خودسانسوري فرهنگي ميتوان گفت جامعه اي که فرهنگ آن فرهنگ ديني و مذهبي است مردم به آن سمت وسو حرکت ميکنند در بستر چنين مذهبي افکار خود را پنهان ميکنند و روحيه کوتاه آمدن و صرف نظر از بيان انديشه در ذهن خود را توسعه ميدهند.