خلاصة:
هدف پژوهش حاضر بررسی چالشها و موانع شکلگیری الگوی امنیتی موازنه قدرت در خاورمیانه در بازه زمانی 2001 تا 2020 است. در این مقطع با شکلگیری حادثه 11 سپتامبر 2001 و حملات امریکا به افغانستان و عراق سیستم موازنه قدرت در خاورمیانه شکل جدیدی به خود گرفت. با قدرت یافتن شیعیان در عراق و گسترش نفوذ ایران در منطقه، هلال شیعی شکل گرفت. این مسئله باعث ایجاد شکافی بین کشورهای محافظهکار خاورمیانه به رهبری عربستان که حامی سنیهای منطقه بود و محور مقاومت به رهبری ایران گردید. این شکاف اساس تنشها و درگیریها در خاورمیانه را شکل داد. بنابراین مسئله شکلگیری ترتیبات امنیت دستهجمعی برای مدیریت تنشها و منازعات موضوعیت بیشتری پیدا کرد. از جمله ترتیبات اصلی امنیت دستهجمعی در خاورمیانه الگوی موازنه قدرت است. پرسش این است که چه چالشهایی مانع عملکرد مطلوب الگوی موازنه قدرت در خاورمیانه در بازه زمانی 2020-2001 شده است؟ فرضیه این است که الگوی موازنه قدرت دارای الزاماتی مانند داشتن ارزشهای مشترک بین کشورهای منطقه، تعاملات عقلانی بین بازیگران و تمایل به حفظ وضع موجود است که به علت اختلافات و تعارضات زیادی که بین کشورهای منطقه وجود دارد، این الزامات اغلب نادیده گرفته میشوند. پژوهش حاضر با استفاده روش توصیفی-تبیینی، سعی دارد به بررسی الگوی امنیتی موازنه قدرت و میزان انطباق آن با شرایط و وضعیت کشورهای منطقه خاورمیانه بپردازد.
The purpose of this study is to investigate the challenges and obstacles to the formation of The security model of the balance of power in the Middle East in the period 2001 to 2020. During this period, with the formation of 9/11 and the US invasions of Afghanistan and Iraq, The balance of power system in the Middle East took on a new shape. With the rise of the Shiites in Iraq and the expansion of Iranian influence in the region, the Shiite Crescent was formed. This created a gap between the Saudi-led conservative Middle East countries that supported the region's Sunnis and the axis of resistance led by Iran. This gap formed the basis of tensions and conflicts in the Middle East. Thus, the issue of the formation of collective security arrangements for the management of tensions and conflicts became more relevant. One of the main arrangements for collective security in the Middle East is the balance of power model. The question is, what challenges have hindered the optimal performance of the balance of power model in the Middle East over the period 2020-2001? The hypothesis is that the balance of power model has requirements such as having common values between the countries of the region, rational interactions between actors and the desire to maintain the status quo, which are often ignored due to the many differences and conflicts between countries in the region.
ملخص الجهاز:
ترتيبات امنيت دسته جمعي، موازنه قدرت ، خاورميانه ، هلال شيعي دانشجوي دکتري علوم سياسي، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز، ايران ، ١ ١ستاديار گروه علوم سياسي، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز، ايران (نويسنده مسئول ) ٢ ١استاديار گروه علوم سياسي ، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي ، اهواز، ايران ،٣ استاديار گروه علوم سياسي، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامي، اهواز، ايران ،٤ ٢٦٢٥ مقدمه وجود تهديدهاي مختلف ، لزوم شکل گرفتن حداکثري امنيت ، وابستگي هاي متقابل ، منافع مشترک و دلايل بسيار ديگر باعث شده است بسياري از کشورهاي دنيا به منظور تأمين امنيت خود رويکرد جمعي را انتخاب کنند که بر اساس اين هدف سازمان ها و نهادهاي متعدد و متفاوتي ايجاد شده است .
به عبارت ديگر، مهمترين الزامات ترتيبات امنيتي موازنه قدرت به قرار ذيل ميباشند: ١- بازيگران تا حدودي داراي ارزش ها، سيستم هاي سياسي و منافع مشترکي هستند و از اين رو تعريف هاي مشابهي از امنيت و ثبات ملي دارند، ٢- کشورها به طرف مقابل خود اطمينان دارند و با عنوان گسترش مجموعه خاصي از ارزشها، نظم موجود را به هم نميزنند، ٣- کشورها به موجوديت مختار و مستقل ديگر بازيگران احترام ميگذارند، ٤- اولويت هاي سياسي کشورها به گونه اي معقول قابل پيش بيني و در طول زمان ثابت است و همين امر باعث اعتمادسازي ميشود، ٥- و در آخر اينکه ، تعاملات عقلاني بين بازيگران منطقه اي حکم فرماست (واعظي، ١٣٨٥: ٢٧).