خلاصة:
جاماسپنامه رسالهای است که در زمرهی آثاری است که نویسندۀ آن ناشناس است. بخش قابل توجه و پایانی این رساله مربوط به رستاخیز و نجاتبخشان زرتشتی است و نویسنده در این بخش پیشامدهایی را که هنگام ظهور هوشیدر، هوشیدر ماه و سوشیانت در ایرانشهر رخ میدهد را از زبان جاماسپ نقل میکند. دو باب واپسین کتاب، شباهت زیادی به زند و هومن یسن دارد. در واقع کهنترین گرایشهای معناشناسانه در ادبیات زرتشتی، با اسطورۀ گشتاسپ و جاماسپ همسویی دارد. بخش پایانی جاماسپنامه دربارۀ تاریخ اندیشههای مکاشفهای و شکوفایی آنها در نخستین سدههای اسلامی است. این بخش آشفتگیها و انقلاباتی را که در رستاخیز و پایان زمان انسانها را گرفتار خواهد نمود، برمیشمارد. اما در مسیح و انجیل چهارم یا انجیل یوحنا که نگاشتههای فردی به نام پولس قدیس از دیدگاه دیگری سخن میگویند اعتقاد بر آن است که عیسی (علیه السلام) موجود آسمانی است، او بر زمین فرود آمده و کسی است که میتواند «جلال پدر قبل از خلقت جهان را داشته باشد و در کتاب تورات و عقاید دین یهودیت، همچنین دیدگاه نخستین مسیحیان، عیسی (علیه السلام) مقام پیامبری دارد، او معصوم است و به عنوان منجی قوم یهود مطرح است.
ملخص الجهاز:
امـا در مسـيح و انجيـل چهـارم يـا انجيـل يوحنـا کـه نگاشته هاي فردي به نام پولس قديس از ديدگاه ديگري سخن ميگوينـد اعتقـاد بـر آن اسـت کـه عيسي (عليه السلام ) موجود آسماني است ، او بر زمين فرود آمده و کسي است که ميتواند «جلال پدر قبل از خلقت جهان را داشته باشد و در کتاب تورات و عقايد دين يهوديت ، همچنين ديـدگاه نخستين مسيحيان ، عيسي (عليه السلام ) مقام پيامبري دارد، او معصوم است و بـه عنـوان منجـي قـوم يهود مطرح است .
از زبان خود پولس نقل شده حاوي دو نکته مهم است کـه بـه نظـر مـيرسـد ايـن دو نکتـه ، دغدغه هاي اصلي پولس بوده است : اول اين که وي بيم آن داشت کـه مـردم بـه گفتـه هـاي وي اهميتي ندهند و اين گونه تمامي تلاش هاي وي جهت يهودي کردن مسـيحيت بـيثمـر بماند و به همين دليل تأکيد ميکند که سخنان وي در واقـع سـخنان حضـرت مسـيح (عليـه السلام ) است که از طريق مکاشفه براي وي آشکار شده است .
٢. منجي در مسيح بعد از پايان قرون وسطي و آغاز نهضـت اصـلاح دينـي بـا اينکـه بعضـي از اعتقـادات مسيحيت مورد نقد قرار گرفت و برخي نيز مردود اعلام شد و منسوخ گشت ، امـا اعتقـاد بـه تجسد و الوهيت عيسي مسيح بدون نقد بـاقي مانـد و مـورد پـذيرش قـرار گرفـت تـا اينکـه شخصي به نام سوسفيوس ، نظريه و گرايشي را در ميان پروتستان مطرح کـرد کـه بـر اسـاس آن همه مباني مسيح شناسي داراي ديدگاه الوهيت مسيح نفي و رد ميشـد.