خلاصة:
ادبیات تطبیقی نقش مهمی در شناخت جایگاه نویسندگان ایران در جهان ایفا میکند. شناخت پیوندها و تفاوتهای دو فرهنگ، مرزبندیها و همپوشانیها را تغییر میدهد و نگرش جدیدی را بازآفرینی میکند. از طرفی، واکاوی روانشناختی ادبیات داستانی، شناخت زوایای پنهان آن را میسر میسازد. اِناگرام یک تیپشناسی نوین است که از مطالعه بر روان انسانها حاصل شدهاست. این نظریه روانشناسی، صفات رفتاری انسانها را در 9 تیپ شخصیتی کمالگرا، امدادگر، موفقیتطلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوشگذران، ریاستطلب و صلحطلب دستهبندی میکند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیقپذیری شخصیتهای اصلی آثار منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو، با تیپهای نُهگانه اناگرام و تحلیل روانشناختی شخصیتها به منظور شناخت دقیقتر و همچنین مقایسه و برابر نهادنِ نتایج تحلیل، جهت دستیابی به شباهتها و تفاوتهای دیدگاه هر دو نویسنده بودهاست. مقاله حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که شخصیتهای داستانی گلی ترقی و آلیس مونرو، انطباقپذیری بالایی با نظریه اناگرام دارند و هر دو نویسنده از تیپهای 2 (امدادگرا) و 8 (ریاستطلب) با بیشترین فراوانی بهره جستهاند و تفاوتشان در این است که شخصیتپردازی در آثار آلیس مونرو تنوع بیشتری نسبت به آثار گلی ترقی دارد.
Comparative literature plays an important role in knowing the position of Iranian authors in the world. Knowing the relationships and differences between two cultures will change the boundaries and overlaps and provides a new aspect. Moreover researching fictional literature from the psychological point of view makes it possible to know its hidden angels. Enneagram is a new typology derived from the study of the human psyche. This psychological theory categorizes the behavioral traits of human beings into 9 personality types: Reformer, Helper, Achiever, Individualist, Investigator, Loyalist, Enthusiast, Challenger, and Peacemaker. This study aimed to investigate the compatibility of the main characters of the selected works of Goli Taraghi and Alice Munro with the nine types of Enneagram and psychological analysis of the characters to better identify and compare and compare the analysis results to achieve similarities and differences between the two authors. The present article is a descriptive-analytical study. The results indicate that the fictional characters of both authors are highly compatible with the theory of Enneagram, and both authors use types 2 (Helper) and 8 (Challenger) with the highest frequency, and the difference is that the characterization in Alice Munro's work is more diverse than Taraghi's work.
ملخص الجهاز:
دانشکدة ادبيات و علوم انساني دانشگاه شهيد باهنر کرمان سال چهاردهم ، شمارة بيست و هفتم ، پاييز و زمستان ١٤٠١ بررسي تطبيقي شخصيت در داستان هاي منتخب گلي ترقي و آليس مونرو بر مبناي نظريه اناگرام سويدا درويش ١ ، نرگس محمدي بدر(نويسنده مسئول )٢ ، بهناز عليپور گسکري 3 چکيده ادبيات تطبيقي نقش مهمي در شناخت جايگاه نويسندگان ايران در جهان ايفا ميکند.
هدف پژوهش حاضر، بررسي تطبيق پذيري شخصيت هاي اصلي آثار منتخب گلي ترقي و آليس مونرو، با تيپ هاي نه گانه اناگرام و تحليل روان شناختي شخصيت ها به منظور شناخت دقيق تر و همچنين مقايسه و برابر نهادن نتايج تحليل ، جهت دستيابي به شباهت ها و تفاوت هاي ديدگاه هر دو نويسنده بوده است .
نتايج به دست آمده ، حاکي از آن است که شخصيت هاي داستاني گلي ترقي و آليس مونرو، انطباق پذيري بالايي با نظريه اناگرام دارند و هر دو نويسنده از تيپ هاي ٢ (امدادگرا) و ٨ (رياست طلب ) با بيشترين فراواني بهره جسته اند و تفاوت شان در اين است که شخصيت پردازي در آثار آليس مونرو تنوع بيشتري نسبت به آثار گلي ترقي دارد.
اين مقاله ، پژوهشي توصيفي- تحليلي است که به بررسي تطبيقي شخصيت هاي اصلي دو مجموعه داستان «جايي ديگر» و «فرصت دوباره » از گلي ترقي و دو مجموعه داستان «عشق زن خوب » و «زندگي عزيز» از آليس مونرو، بر مبناي الگوي اناگرام ميپردازد.