خلاصة:
واقعگرایی کورنل به موج جدید طبیعتگرایی اخلاقی متعلق است. آن چیزی که واقعگرایی کورنل را از دیگر مکاتب طبیعتگرایی متمایز میکند موضع ضد فروکاست گرایانة این دیدگاه در مورد واقعیات اخلاقی است. هدف ما در این جستار بررسی معنیشناسی این مکتب فکری بر پایة آرای شاخصترین چهرة آن در این زمینه، ریچارد بوید است. تلاش میکنیم تا نشان دهیم معنیشناسی ارائهشده توسط بوید هم استدلال پرسش گشودة مور بر ضد طبیعتگرایان را بیاثر میکند و هم دفاعی از واقعگرایی اخلاقی در برابر رویکردهای نسبی گرایانة برساختی در فرااخلاق به دست میدهد. در حین بررسی استدلال بوید، لوازم و پیشفرضهای موردنیاز وی همچون مفهوم نوع طبیعی، اینهمانی های مصداقی و یا نشانگر جزئی و هم ارجاعی را موردبحث و بررسی قرار خواهیم داد.
Cornell realism belongs to the new wave movements in ethical naturalism debates. What distinguishes Cornell realism from other ethical naturalism is that the thesis adopts an anti-reductionist approach towards ethical facts. Our aim in this paper is to consider the thesis based on Richard Boyd’s views who is the most well-known defender of the thesis. We try to show that Boyd’s proposal on the semantics of ethical terms can defuse both Moore’s open-question argument and constructivist relativism arguments. Along with considering Boyd’s thesis, we will consider the required premises of his argument like the idea of the natural kind, extensional identities, co-referentiality, and partial denotation.
ملخص الجهاز:
٢- يکساني ريز ساختار تنظيم باور معتبر علمي و ريز مؤلفه هاي رابطۀ ارجاع (دستيابي معرفتي) موضوع ريزساختار تنظيم باور معتبر دربارة اين است که چگونه باورهاي تقريبا موثق علمي در اجتماع متخصصان مورد اصلاح و تجديدنظر قرار مي گيرد تا يک نظريه در طي زمان ، توصيف دقيق تري از يک پديدة موردنظر به دست دهد؛ بنابراين درصورتي که رويکرد واقع گرايانه و طبيعت گرايانۀ معرفت شناسي علمي درست باشد و k را نوع نظري يا يک ويژگي و مقدار در نظر آوريم ، به نظر بويد عامل هاي علي اي وجود دارد که تنظيم اجتماعي معتبري از باورهاي مربوط به k را ممکن مي کند.
همچنين بويد با استفاده از مفاهيم فيلد٢ از «نشانگري جزئي» و «اصلاح نشانگري ٣» بر اين نظر است که ميان واژه و مرجع آن يک رابطۀ کامل و ثابت برقرار نيست ، بلکه هميشه واژگان به طور جزئي و ناقص به مرجع خود دلالت مي کنند و همين امر، اصلاح توصيفات يک شيء را ممکن مي سازد؛ بنابراين با اينکه عجيب به نظر مي رسد اما مثلا مي توان گفت در جوامع پيش علمي، اينکه مردم از انواع خدايان صحبت مي کردند و امروزه به جاي آن از قوانين طبيعت سخن مي گويند، از پديده هاي هم مرجعي سخن مي گويند؛ هرچند که توصيفات آن ها با پيشرفت علم کاملا با هم متفاوت و اصلاح شده باشد؛ به عبارت ديگر حتي 1.
“Naturalistic Realism in Metaethics”, in The Routledge Handbook of Metaethics.