خلاصة:
علامه مصباح یزدی یکی از تاثیرگذارترین نظریهپردازان قرن گذشته در حوزة علوم انسانی اسلامی است. همانگونه که دیدگاههای نظری ایشان تحولات دانشی ماندگاری به وجود آورد، مطالعه رفتارهای عملی ایشان نیز میتواند راهنما و الگویی برای تحول در سازمانها باشد. ایشان قریب چهل سال تجربه مدیریتی سازمانها و نهادهای حوزهای را در کارنامه خود دارد. تجربه بهکارگیری ایدههای نظری یک اندیشمند مدیریت اسلامی در میدان عمل، میتواند الگوی موفقی برای مشتاقان مدیریت اسلامی بهشمار آید. این تحقیق براساس مشاهدات میدانی و مرور خاطرات همراهی با علامه مصباح یزدی طی سه دهه به انجام رسیده است. ساحتهای مدیریتی ایشان را میتوان در چهار مهارت رفتاری، فرهنگی، ساختاری، و کنترلی دستهبندی و مطالعه کرد. هریک از این ساحتها دارای مولفههای متعددی است که در مجموع 16 نمونه شناسایی شده که قابل الگوبرداری برای مدیران جامعه اسلامی است.
Allameh Misbah Yazdi is one of the most influential theorists of the last century in the field of Islamic humanities. Just as his theoretical views caused lasting scientific developments, the study of his practical conduct can also be a guide and a model for transformation in organizations. He has nearly 40 years of management experience in seminary organizations and institutions. Applying the theoretical ideas of an Islamic management thinker in practice can be considered a successful model for Islamic management aspirants. This research has been done based on field observations and memories of accompanying Allameh Misbah Yazdi over three decades. His management areas can be classified and studied in four behavioral, cultural, structural, and control skills. Each of these areas has several components. A total of 16 identified examples can be modeled by managers of Islamic society.
ملخص الجهاز:
اين تحقيق براساس مشاهدات ميداني و مرور خاطرات همراهي با علامه مصباح يزدي طي سه دهه به انجام رسيده است.
اين مطالعه به بررسي سيره عملي مديريتي ايشان پرداخته و کوشیده تا برخي از ابعاد آشکار و پنهان مديريت علامه مصباح يزدي را نشان دهد.
شخصيت علامه مصباح يزدي داراي ابعاد گوناگوني بود که در اين مقاله تنها درصدد معرفي بُعد مديريتي ايشان هستيم.
توانمنديهاي مديريتي علامه مصباح را به دو حوزة «نظري» و «مهارتي» ميتوان دستهبندي کرد: الف) در حوزه نظري، کتاب پيشنيازهاي مديريتي ايشان که در سال 1376 منتشر شده، گواهي است بر درک عميق ايشان از زيرساختهاي دانش مديريت.
بیشتر علماي اسلام علاقه دارند به تدريس و پژوهش در حوزه فقه و اصول بپردازند؛ اما ايشان با وجود توانمندي در اين حوزه، همه همّ خود را براي تدريس و پژوهش در حوزة علوم انساني اسلامي مبذول داشت.
اين در حالي است که علامه مصباح با خاطيان براساس رفق و مدارا رفتار ميکرد.
هنگام تشکيل «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(» ايشان از يکي از معاونان خود خواست ارتباط نزديکي با سازمان امور استخدامي کشور داشته باشد تا بتواند بهترين شکل ساختار سازماني را براي مؤسسه طراحي کند.
3. اهتمام به سلسلهمراتب مقصود از «سلسلهمراتب» مشخص کردن اين موضوع است که هريک از افراد بايد گزارش کار خود را به چه کسي بدهد و هر واحد و هر فرد در سازمان تحت نظارت چه کسي قرار دارد.
از ويژگيهاي بارز علامه مصباح اين بود که از تجسس در مسائل شخصي کارکنان پرهيز ميکرد.