خلاصة:
علم کلام یکی از علوم مهم اسلامی است که برای درک و فهم عقاید دین اسلام پدید آمده است. متکلمان در مناظرات و مباحث کلامی بهمنظور دفاع از عقاید خود و غلبه بر حریف، به دانشها، مهارتها و روشهای خاصی نیاز دارند. در میان علوم مختلفی که متکلمان از آن بهره میبرند، دانش تاریخ نیز بهعنوان یک علم کارآمد واجد دستاوردهای مفیدی برای علم کلام است. نتایج این بررسی نشان میدهد که علم تاریخ، اطلاعات موردنیاز متکلمان را جهت استفاده در مناظرات و مباحثات کلامی در اختیار آنان قرار میدهد. بدون دانستن اطلاعات تاریخی (در باب تاریخ ملل و نحل، فرقهها، ادیان و مذاهب، پیدایش فرق کلامی و پیشینههای تاریخی) متکلم قادر به شرکت در مباحثات کلامی و غلبه بر حریف نخواهد بود. از بعد روشی و سبک مناظره نیز روشهای نقد تاریخی، آموزههای مناسبی را برای نقد اظهارات رقبا در اختیار متکلم میگذارد. مقاله حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی ضمن نشان دادن پیوندهای کلام و تاریخ، با استناد به شواهد و نمونههای مناسب به تبیین کارآمدی دانش تاریخ در علم کلام بپردازد.
ملخص الجهاز:
در ميان علوم مختلفي که متکلمان از آن بهره ميبرند، دانش تاريخ نيز بهعنوان يک علم کارآمد واجد دستاوردهاي مفيدي براي علم کلام است.
تاريخ، کلام، دانش، فرق کلامي، نقد تاريخي مقدمه در ميان علوم اسلامي يکي از علومي که با تاريخ از جنبههاي گوناگون رابطه برقرار کرده، علم کلام است.
سؤال اصلي تحقيق اين است که به جهت پيوند تاريخ و علم کلام، دانستن معرفت تاريخي چه فوايدي براي مورخان دارد؟ تاکنون مقالاتي در باب پيوند تاريخ و کلام نوشته شده، اما در اين آثار، تنها حوزه خاصي از مطالعات مورد توجه قرار گرفته است.
نقلي از آن جهت که موضوع علم کلام، عقايد اسلامي است و منبع اين عقايد، متون ديني است؛ و عقلي از آن جهت که در مورد پارهاي از اعتقادات، مانند اعتقاد به خدا، پيش از اجتهاد در متون ديني بايد وجود خدا را از طريق عقلي اثبات کرد (برنجکار، 1375).
ازجمله مباحث مهمي که متکلمان در بررسي فرقههاي کلامي ميبايست مورد توجه قرار دهند، توجه به نسبي بودن نقلها و گزارشهاي تاريخي است که اين امر خود در دستاوردهاي صحيح علم کلام و تاريخ، تأثيرگذار است.
نتيجهگيري در پاسخ به سؤال اصلي تحقيق حاضر ـ در خصوص دستاوردهاي عملي و نظري دانش تاريخ براي متکلمان و نحوة بهرهبرداري متکلم از دادههاي تاريخي ـ بايد گفت که متکلم از طريق آشنايي با مباحث نظري مطرح در علم تاريخ ـ بهويژه در مبحث نقد تاريخي و ماهيت معرفت تاريخي ـ با راههاي نقد دروني و بيروني روايت و راوي آشنا شده و اين آشنايي از جنبههاي مختلف بهکار وي ميآيد.