خلاصة:
نمود، دو نوع واژگانی و دستوری را دربرمیگیرد. نمود واژگانی از معنای فعل ناشی و پنج طبقۀ ایستا، کنشی، لحظهای، پایا و کنشی-پایا را شاملمیشود؛ درحالیکه نمود دستوری بهواسطۀ عناصر تصریفی و فعلهای کمکی تظاهرمییابد و انواع تام، ناقص، کامل و آیندهنگر را دربرمیگیرد. پژوهش حاضر در چارچوب دستور نقش و ارجاع، رفتار نوع عمل در نمود استمراری و خوانشهای مختلف آن را بررسی-میکند. بهطورکلی، افعال ایستا نمیتوانند با نمود استمراری بهکارروند، ولی با قرارگرفتن در موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و دلالت بر امری موقت، قابلیت استمرار پیدامیکنند. افعال کنشی، علاوهبر استمرار عمل، کارکرد فرافکنی اشاری نیز دارند. افعال لحظهای معمولاً فاقد استمرار تلقیمی-شوند، ولی میتوانند در نمود استمراری، خوانش روند مقدماتی، حرکت آهسته، تکراری، فرافکنی اشاری و گزارشی داشتهباشند و به قریبالوقوع بودن و در شرفوقوع بودن رویداد اشارهکنند. افعال پایا و کنشی-پایا بهدلیل تداوم در تحقق عمل میتوانند در نمود استمراری بهکارروند.
Aspect is divided to lexical and grammatical types. Lexical aspect is derived from verb meaning and its subtypes are states, activities, achievements and accomplishments; Grammatical aspect is represented by inflection or some auxiliary verbs and includes perfective, imperfective, perfect and prospective ones. The present paper, in the framework of Role and Reference Grammar, studies the interaction of Aktionsart and progressive aspect in Persian verbs. It is usually accepted that states, don’t appear with progressive aspect, while “waxing or waning situations, agentivity and temporary situations”, pave the way for them to be used with progressive aspect. Activities are mostly compatible with progressive as their dynamicity is in accord with progression. Achievements are usually regarded unacceptable, but they can have different readings in progressive aspect including preliminary process, slow motion, iterative, futurate progressive and commentary reading. Accomplishments due to being durative and having stages, are acceptable in progressive aspect.
ملخص الجهاز:
رضايي (١٣٩١) به دو شيوة تظاهر نمود استمراري در زبان فارسي اشاره کرده است ؛ نخست پيشوند فعلي «مي» که در زمان حال و گذشته به کار ميرود و ديگري فعل کمکي «داشتن » که همراه با فعل اصلي استفاده ميشود.
از پژوهش هاي ديگري که در زمينۀ نمود استمراري در زبان فارسي انجام گرفته ، ميتوان به مقالۀ طبيعي و ديگران (١٣٩٤) اشاره کرد که نمود استمراري را در زبان اشارة ايراني بررسي کرده اند؛ در پژوهش آنها، استفاده از الگوهاي حرکتي، براي نشان دادن نمود معرفي شده است ؛ براي بيان نمود استمراري در زبان اشارة ايراني، فعل دو يا سه بار تکرار مي شود تا نشان دهندة طول زمان باشد و اين تکرار حرکات ، به عنوان تکواژ تصريفي فعل در نظر گرفته ميشوند.
در شيوة دستوري، پيشوند «مي » و ساختارهايي مانند «کرده رفتند» و «گفته راهي است » استفاده ميشود، ولي پيشوند «مي» به تنهايي به نمود استمراري دلالت نميکند و توجه به بافت و مفهوم جمله ، قيدگونه هاي زمان و قرايني از اين نوع ، در درک ماهيت استمرار يا تکرار نقش دارند.
فعل کمکي «داشتن » براي اشاره به استمرار عمل در زمان حال يا گذشته ، با افعالي استفاده ميشود که مشخصۀ تداوم و پويايي داشته باشند و اين مشخصه در افعال کنشي نيز وجود دارد.
Syntax, the Cambridge History of the English Language.
The Cambridge Grammar of the English Language.
Understanding English Grammar: A linguistic introduction.