خلاصة:
جستار حاضر با هدف سنجش کارایی مربّع ایدئولوژیک در تحلیل متون نمایشی، به بررسی ناسیونالیسم نژادی در گفتمان درام تاریخی «پروین دختر ساسان» پرداخته است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با کاربست راهبردهای گفتمانی وندایک، چگونگی انعکاس ایدئولوژی ناسیونالیسم را در گفتمان صادق هدایت نشان میدهد. در پیوند با این مسئله، پرسش اصلی مقاله آن است که ایدئولوژی مؤلّف به چه نحو در متن درام آشکار شده است و در تبیین آن، چه استراتژیهای گفتمانی دخالت داشتهاند؟ برای دستیابی به این هدف، متن اثر بهدقّت مطالعه شد و با تمرکز بر کنشگران خودی و غیرخودی، مؤلّفههای گفتمانمحور در آن شناسایی و تحلیل گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد دشمنی هدایت با اعراب به ضدّیت شدیدتری نسبت به اسلام و نژاد سامی تعمیم یافته است، چنانکه وی در گفتمان خود با انگیزههای نژادی درصدد حذف این عناصر از ساحت فرهنگ و هویت ایرانی است. نویسنده با کاربست راهبردهای ایدئولوژیک، خطای «خودی»ها را در اثر خود فروکاسته و عیبهای غیرخودی، یعنی اعراب را برجسته کرده است. در این میان، گرچه ایدئولوژی هدایت نسبت به مدرنیته که گفتمان متعالی اوست، بر زبان وی جاری نشده است، با تحلیل گفتمان اثر میتوان به آن دست یافت. در رابطه با رویکرد نظری پژوهش، راهبردهای واژگانگرایی، قطبیسازی، تعمیم، توصیف کنشگر و تمثیل، مهمترین مقولههای تحلیل ایدئولوژیکی در این گفتمان هستند.
The present article, with the aim of measuring the effectiveness of the ideological square in the analysis of dramatic texts, examines racial nationalism in the discourse of the historical drama "Parvin, Sasan’s daughter". This research has a descriptive-analytical approach and shows how the ideology of nationalism is reflected in Hedayat's discourse using Van Dijk's discourse strategies. In this regard, the main question of this article is: how is the author's ideology manifested in the text of the drama, and what discourse strategies have been used to explain it? To achieve this goal, the authors carefully studied the text of the work and then identified and analyzed the discourse components in it, focusing on internal and external actors. Findings show that Hedayat's enmity with the Arabs is generalized to a stronger opposition to Islam and the Semitic race. In his discourse with racial motives, the author seeks to remove these elements from the field of Iranian culture and identity. Using ideological strategies, Hedayat has reduced the error of insiders in his work and highlighted the defects of outsiders, namely the Arabs. Although the author's ideology of modernity is not directly expressed in his language, it can be achieved by analyzing the discourse of the work.
ملخص الجهاز:
در پيوند با اين مسئله ، پرسش اصلي مقاله آن است که ايدئولوژي مؤلف به چه نحو در متن درام آشکار شده است و در تبيين آن ، چه استراتژيهاي گفتماني دخالت داشته اند؟ براي دستيابي به اين هدف ، متن اثر به دقت مطالعه شد و با تمرکز بر کنشگران خودي و غيرخودي، مؤلفه هاي گفتمان محور در آن شناسايي و تحليل گرديد.
Polarization هدايت در سراسر درام تاريخي پروين ، با ايجاد يک تقابل ايدئولوژيک ، «اسلام » را در تضاد با «مزديسنا» قرار داده (پاره گفتار ٧) و بدين سان ، ضديت با اعراب در ايدئولوژي او به ضديت شديدتري نسبت به اسلام تعميم يافته است که آن را سرمنشأ عقب ماندگيها در کشور ميداند.
چنين مينمايد که هدايت با استفاده از اين دو پاره گفتار که برخلاف مربع ايدئولوژيک ون دايک ، گروه غيرخودي را مثبت بازنمايي ميکنند، در پي آن است بدين وسيله خود را از مظان اتهام يک سونگري از طرف مخاطب دور نگاه دارد.
1. Actor Description از تعداد زياد توصيف هاي کنشگر در گفتمان هدايت (١٦ تکرار)، توصيف هاي شاخصي را ذکر ميکنيم که در آن ها ديگرنمودي منفي و خودنمودي مثبت براي تأکيد بر تقابل ،١ قابل مشاهده است : پاره گفتار بهرام در حدود ٥٠ سال دارد.
بيان اغراق آميز هدايت در اين پاره گفتار که بر زبان بهرام جاري شده است ، بر ضلع دوم مربع ايدئولوژيک ون دايک ، يعني تأکيد بر ويژگيهاي منفي غيرخودي، منطبق است .