خلاصة:
زمینه و هدف : عوامل متعددی ممکن است در قانونمند بودن افراد و یا گریز آنها از موازین قانونی در جامعه تاثیرگذار باشند. هدف این مقاله بررسی میزان گرایش به قانونگریزی و رابطه آن با میزان مشارکت اجتماعی و میزان کنترل اجتماعی است.
روش: پژوهش با روش پیمایش و در مورد ساکنان 45-18 ساله شهر برازجان انجام شده است. با استفاده از جدول لین و روش نمونهگیری تصادفی از نوع طبقهای- چند مرحلهای، 381 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
نتایج و یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که بین میزان مشارکت اجتماعی و گرایش به قانونگریزی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد؛ در حالی که بین میزان کنترل اجتماعی و متغیر وابسته رابطه معنادار وجود ندارد. بین استفاده از رسانههای جمعی و گرایش به قانونگریزی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، مردان و افراد مجرد،نسبت به زنان و افراد متاهل گرایش بیشتری به قانونگریزی، داشتهاند. در مجموع، متغیرهای تحقیق، 4/23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمودهاند.
Abstract Background and Purpose:The purpose of this article is to investigate the inclination to legislate and its relationship with the level of social participation and social control. Method: The research was carried out using a survey method in the case of residents aged 44-45 years old in Borazjan. The data gathering tool was a researcher-made questionnaire. The validity of the construct was determined by factor analysis and used to determine the reliability of the internal consistency through Cronbach's alpha. Results and findings: The results of the research showed that there is a significant negative relationship between the level of social participation and the tendency towards the rule of law; while there is no meaningful relationship between social control and dependent variable. There is a meaningful relationship between the use of mass media and the tendency to legislate. Also, single men and women have a greater tendency towards law-making than women and married people. In sum, the research variables explained 23.4 percent of the variation of the dependent variable.
ملخص الجهاز:
بررسي ميزان گرايش به قانون گريزي و رابطه آن با ميزان مشارکت اجتماعي در شهر برازجان 2 غلامرضا جعفري نيا،١ محمد محمودن يا تاريخ دريافت : ١٣٩٥/٤/١٥ تاريخ پذيرش : ١٣٩٥/٥/٢٣ چکيده زمينه و هدف : عوامل متعددي ممکن است در قانونمند بودن افراد و يا گريز آن ها از موازين قانوني در جامعه تأثيرگذار باشند.
يافته ها نشان داده است استفاده بيش از ٥ ساعت از تلويزيون ، در گروه نوجوانان غير بزهکار، ٢١/٥ درصد و در گروه نوجوانان بزهکار، ٣٣ درصد است (P٠٠١ تنکابني (١٣٨٩) در پي پاسخ اين پرسش بوده است که با توجه به اهميت قانون و نظم در آراي دانشمندان حوزه علوم اجتماعي و مديريت و اداره امور، وضعيت قانون مداري و پيشينه آن در نظام هاي اداري دوره قاجار چگونه بوده است ؟ در اين پژوهش ، محقق با بهره گيري از روش ساختمندگرا – که کنش و ساختار را به صورت توامان مداخله گر در تبيين علمي پديده هاي اجتماعي ميشمارد – به پرسش ياد شده پرداخته شده است .
با توجه به نظريه کنترل اجتماعي هيرشي ميتوان فرضيه هاي زير را مطرح کرد: ١- بين ميزان کنترل اجتماعي و گرايش افراد به قانون گريزي رابطه معناداري وجود دارد.
يافته هاي پژوهش نشان داد که بين ميزان مشارکت اجتماعي و گرايش به قانون گريزي رابطه معکوس و معناداري وجود دارد.
بين ميزان استفاده از رسانه هاي جمعي و گرايش به قانون گريزي رابطه معناداري وجود داشته است که اين يافته با نتايج مطالعه حبيب زاده و قاسمي (١٣٨٨) همخواني دارد.