خلاصة:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسه ای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعه کننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهن آگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. دادهها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان دارای اضافه وزن و چاق با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهن آگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایینتری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافته ها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه نقش مهمی در آسیبشناسی چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامه های آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیکهای خوردن ذهن آگاهانه، می تواند راهگشا باشد.
This study investigated the comparison of abuse experiences and mindful eating in women with high body mass index with and without binge eating disorder and women with normal weight. This study was descriptive with comparative design. The study population consisted of women referring to two nutrition counseling centers in Rasht in 1400. The sample consisted of 179 women who were selected by purposive sampling method. Data were collected using Stice's Eating Disorder Diagnostic Scale (2000) , Bernstein's Childhood Trauma Questionnaire (2003) , and Framson's Mindful Eating Questionnaire (2009). Results of univariate and multivariate analysis of covariance showed that the abuse experiences in overweight and obese women with binge eating disorder were higher than overweight and obese women without the disorder and in both groups were more than normal weight women. Women in the binge eating group had lower scores in mindful eating than women without the disorder, and both groups had lower scores than normal-weight women, even when controlling for age. According to the findings, abuse experiences and mindful eating have important role in the pathology of obesity, overweight and binge eating disorder. Designing educational/therapeutic programs aimed at reducing the psychological consequences of abuse and teaching mindful eating techniques can be helpful.