ملخص الجهاز:
پس از جلسات علمی و رایزنیهای حقوقی و واقعبینانه، علما بهاتفاق آراء گروهها [شخصیتهای حقیقی] و شخصیتهای حقوقیشان به این نتیجه رسیدند که عادیسازی در تمامی اشکال سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی آن، امری است منکر که باید از آن نهی کرده و نسبت به آن هشدار داد؛ درنتیجه برای هیچ دولت و حزب و گروه مقاومتی، جایز نیست که گرفتار این مسئله شده و یا به آن اقرار نماید: «إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ (ممتحنه/60)؛ و تنها شما را از دوستی کسانی نهی میکند که در دین با شما قتال کرده و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شدند، زنهار آنها را دوست نگیرید و کسانی که با آنان دوستی و یاوری کنند ایشان به حقیقت ظالم و ستمکارند»؛ بلکه بر هرکسی واجب است که برحسب توانش در مقابل این منکر مقاومت کند و این مقاومت در واقع پیروی از فرمان پیامبر (ص) است که فرمودند: «مَن رَأى مِنكُم مُنكَرا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِلِسانِهِ، فإن لَم يَستَطِعْ فبِقَلبِهِ و ذلكَ أضعَفُ الإيمانِ (صحيح مسلم، ج1، ص69، ح49)؛ هر يك از شما منكرى را ديد بايد با دست خود آن را تغيير دهد، اگر نتوانست، با زبانش تغيير دهد (اعتراض كند) و باز اگر نتوانست، در قلبش آن را انكار كند و اين ضعیفترین مرحله ايمان است).
علما، حاکمان کشورهای اسلامی را بهطور خاص و ملتهای مسلمان را بهطور عام، در برابر مسئولیت شرعی خود در زمینه آزاد نمودن سرزمین، حفظ عزت و آزادسازی مقدسات قرار میدهند و تأکید میکنند که مقاومت در برابر عادیسازی حقی است که توسط رسالتهای الهی و منشورها و موازین بینالمللی مشروع شناخته شده است؛ و نه برحسب ضرورت این حق از بین میرود و نه مصلحتی عدول از این حق را مجاز مینماید و نه هیچ مسئلۀ خارجیای میتواند بر این حق سایه بیفکند.