خلاصة:
معرفتشناسی یکی از دغدغههای اندیشمندان بوده و ازاینرو آنها را به بررسی و تبیین معرفتهای بشری واداشته است. بررسی معرفت مسایل مختلفی را پدید آورده است. این مسایل که ناظر به معرفتهاست، با مسایلی که ناظر به امور عینی و خارجی است تفاوت دارد. این دو دسته مسایل، علت شکلگیری دو گونه معرفت شدهاند؛ معرفت درجه یک، یعنی معارفی که ناظر به امور عینی هستند و معرفت درجه دو که ناظر به معرفت هستند. یکی از چالشها در معرفتشناسی خلط میان این دو است. از خلط میان این دو گونه معرفت با عنوان «مغالطه خلط معرفت درجه یک و معرفت درجه دو» یا «مغالطه معرفت درجه یک و معرفت درجه دو» یاد میکنند. این پژوهش به دنبال تبیین این مغالطه، بهویژه در حوزه معارف دینی است. بررسی این مغالطه وابسته به فهم درست از معرفت درجه یک و درجه دو است. این دو معرفت در سه ساحت تصور، تصدیق و رشته علمی ظهور مییابد و مغالطه در هر کدام از این ساحتها با دیگری متفاوت است و تفکیک نکردن آنها خاستگاه شکلگیری «مغالطه خلط ساحتهای معرفتهای درجه یک و دو» شده است.
ملخص الجهاز:
2. مقايسه ساحتهاي مختلف معرفت درجه دو تفاوت ميان معرفت درجه دو در ساحت تصورات با تصديقات روشن است؛ زيرا تفاوت تصور و تصديق به وجود و عدم وجود حكم است، اما براي وضوح بيشتر لازم است به بحث حمل اول و شايع اشاره و ثمره آن در اين بحث بيان گردد.
قطعي شدن اين معيار نياز به بررسي همه مصاديق آن دارد، اما آنچه در بحث از مغالطه معرفتهاي درجه اول و دوم مهم است تمايز ميان ساحت تصديقات و رشتههاي علمي است.
بنابراين در فقهشناسي ورود به بحث از حرمت و حليت، هم خروج از موضوع و هم خروج از منابع اعتبار است و حقيقتاً مغالطه معرفت درجه اول و درجه دوم رخ داده است، اما آنان كه به اين مغالطه تمسك كردهاند و اجازه نقد فقهي در مباحث فقهشناسي را نميدهند، بايد توجه داشته باشند كه آنها نيز نبايد نتايج فقهشناسانه خود را به فقه سرايت دهند؛ زيرا اين نيز از مصاديق خلط معرفت درجه يك و دو در علوم است و معرفت درجه دو را به درجه يك سرايت دادهاند.
اما متأسفانه آنها چنين كردهاند؛ آنگاه كه سخن از تحول آوردهاند باور دارند كه فقيه هم بايد بپذيرد كه حكمش دستخوش تحول خواهد شد و منكر حتي يك نمونه براي حكم ضروري و ثابت در حوزه فقه ميشوند؛ مگر آنكه گفته شود بحث تحول در معرفت، بحث معرفتشناسانه است و در همه معارف جريان مييابد كه دراينصورت از سنخ مغالطه معرفت درجه اول و درجه دوم در علوم نيست و فقيه هم ميتواند درباره آن اظهارنظر كند.