خلاصة:
جعل حدیث از پدیدههای آشکار در روایات اسلامی است. برخی از روایات جعلی از طریق شناسایی راویان آن مشخص میگردد. سند روایاتی که زنجیره افراد آن را وضاعان تشکیل دادهاند، نشان از جعلی بودن حدیث است. ابن جوزی در الموضوعات به این افراد اشاره داشته و روایات مربوط به اینگونه افراد را نقل موضوعه به نام ثقات دانسته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی_ تحلیلی ضمن معرفی دو تن از افرادی که به نقل احادیث وضعی از ثقه معروفند، به بررسی روایات آنان پرداخته است. سلیمانبن ارقم متهم به وضع روایات از عایشه، ابوهریره، زهری، حسن بصری است. این افراد از دیدگاه شیعه توثیق نشدهاند. محمد بن یونس نیز به نقل موضوعه از ثقات متهم است که سند احادیث وی بیشتر به معصومین منتهی میگردد. شرایط و عوامل محیطی رجالیان در وضاع و کذّاب نامیدن راویان مؤثّر است. نقل احادیث بدون بررسی، موجبات ضعف ابن ارقم و محمد بن یونس را در زمان خویش فراهم نموده در حالی که واضع حدیث نبودهاند. برخی از این احادیث با داشتن سند صحیح، به دلیل برخی شواهد مانند وجود «حدیث معارض»، «عدم سازگاری با علم»، «شبیه نبودن به کلام معصوم»، «متناسب نبودن با اعتقادات شیعه»، جعلی و موضوع دانسته شده اند. بنابراین امکان ورود روایات منتقله از اهل سنت به شیعه از طریق جعل سند صحیح نیز وجود داشته است.
Forgery of hadith is one of the obvious phenomena in Islamic traditions. Some fake narrations are characterized by identifying their narrators. The document of the narrations, which are made up of a chain of individuals, shows that the hadith is fake. Ibn Jawzi has referred to these people in the subjects and has considered the narrations related to such people as quoting a subject called trustworthiness. The present study has descriptive-analytical method while introducing two people who are famous for quoting the hadiths of a state of trust, and has studied their narrations. Suleiman ibn Arqam is accused of narrating from Aisha, Abu Hurayrah, Zohri, Hassan Basri. These people are not authenticated from the Shiite point of view. Muhammad ibn Yunus is also accused of quoting the subject from the trustworthiness that the document of his hadiths leads more to the infallibles. The environmental conditions and factors of the rijals are effective in calling the narrators liars. The narration of hadiths without examination has caused the weakness of Ibn Arqam and Muhammad ibn Yunus in their time, while they were not the authors of the hadith. Some of these hadiths, having a correct document, have been considered fake and subject due to some evidences such as the existence of "opposing hadith", "incompatibility with science", "dissimilarity to infallible words", "inconsistency with Shiite beliefs". Therefore, it was possible for Sunni narrations to be transmitted to the Shiites by forging a correct document.
ملخص الجهاز:
بنابراین مسأله پژوهش این است که سلیمان بن ارقم در سلسله سند چه روایاتی حضور دارد؟ در سند روایات از وی با چه عناوینی یاد شده است؟ موضوعات نقل شده از محمد بن یونس در چه حیطهای است؟ آیا مشابه احادیثی که این دو نفر در سلسله سند آنها وجود دارند، در کتب معتبر شیعه وجود دارد؟ اگر وجود دارد جعلی است یا خیر؟ هدف از پژوهش حاضر شناخت احادیثی است که از جانب این دو تن نقل و نزد رجالیان به عنوان احادیث موضوعه مطرح شدهاند.
(ابن جوزی، 1386ق، 3: 90) با وجود اینکه ابنجوزی حدیث فوق را جعلی دانسته است اما بهکار بردن عبارت «عن شیخٍ» برای پوشاندن ضعف سند حدیث فوق بوده است، زیرا همانگونه که بیان شد، سلیمان بن ارقم در عصر خود نیز متهم به وضع حدیث بوده است.
(ابن جوزی، 1386ق، 3: 147) در دو حدیث پیشگفته، راوی بهخاطر ترس از ضعف سلیمان بن ارقم، وی را با لقب یا کنیه نام برده است و همین امر موجب شده تا ابنجوزی آن احادیث را موضوعه بنامد وگرنه از نظر متنی مشکلی در دو روایت فوق وجود ندارد.
احادیث موضوعه از کُدَیْمی محمد بن یونس که در سلسله سند روایت با عنوان کُدَیْمی نیز ذکر شده است احادیثی را به نقل از صحابه و معصومین بیان میدارد که در وضعی بودن آن شکی نیست؛ مانند: 1-5.