خلاصة:
از فرهنگ در قاموس و عرف سیاست بینالملل بهعنوان قدرت نرم یاد میشود؛ چراکه قدرت نرم، توانایی شکلدهی به ترجیحات دیگران است و جنس آن از نوع اقناع است. بهنحویکه امروزه این قرائت از قدرت در مقابل قدرت سخت (قدرت نظامی و تسلیحاتی) که توأم با اجبار و خشونت است به کار میرود. اخیراً عرصه روابط بینالملل، به شدت، تحت تأثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد. ازاینرو، کسب وجهه و اعتبار بینالمللی و نفوذ در افکار عمومی و به عبارتی، دسترسی به قدرت نرم، از جمله اهداف مهم و در عین حال، تصریح نشده دیپلماسی کشورها در حوزهی سیاست بینالملل است که این مهم، به تناسب موقعیت، جایگاه، امکانات، فرصتها و ظرفیتهای فرهنگی هر کشور به شیوهها و مکانیسمهای مختلف تعقیب میگردد. از سویی، قدرتیابی و کسب و تولید قدرت در دنیای جدید در مقایسه باگذشته از الگوهای متفاوتی پیروی میکند و به نوعی، متغیرهای جدیدی را جهت تولید و اعمال قدرت و نیز تحلیل مسائل بینالمللی، وارد حوزه روابط بینالملل نموده است. ازاینرو، این مقاله در صدد بررسی جایگاه و نقش قدرت فرهنگی در سیاست خارجی کشورها و تأثیر آن بر روند تحولات جهانی، به ویژه پس از حادثه یازده سپتامبر است.
Culture is referred to in the lexicon and tradition of international politics as soft power; Because soft power is the ability to shape the preferences of others, and its material is persuasive. In a way, today this reading of power is used against hard power (military power and weapons) which is accompanied by coercion and violence. Recently, the field of international relations has been strongly influenced by cultural and identity factors. Therefore, gaining international prestige and influence in public opinion, in other words, access to soft power, is one of the important and at the same time unspecified goals of countries' diplomacy in the field of international politics. , Cultural facilities, opportunities and capacities of each country are pursued in different ways and mechanisms. On the other hand, the acquisition and acquisition of power in the new world follows different patterns compared to the past, and in a way, has introduced new variables for the production and exercise of power as well as the analysis of international issues. Therefore, this article seeks to examine the position and role of cultural power in the foreign policy of countries and its impact on global developments, especially after the events of September 11.
ملخص الجهاز:
عوامل ايجاد قدرت فرهنگي (قدرت نرم ) برخي از عواملي که توليد کننده يا تقويت کننده قدرت نرم هستند عبارتند از ترويج زبان و ادبيات ، تبليغ آرمان ها و ارزش هاي متعالي، موقعيت ايدئولوژيکي، ارتباط ديپلماتيک مناسب و گسترده ، مناسبات و مبادلات فرهنگي، ارائه تصوير مطلوب از خود، بهره گيري مناسب از اطلاعات و فرهنگ در راستاي مقاصد ديپلماتيک ، طراحي و اتخاذ استراتژيها و سياست هاي مقبول ، زدودن ذهنيت هاي تاريخي منفي، کسب جايگاه علمي پيشرفته و فن آوريهاي تکنولوژيکي، توان مندي اقتصادي بالا، قدرت شکل دهي و کنترل افکار عمومي، قدرت نفوذ در باورها و نگرش ها، برخورداري از شبکه هاي خبري جهان گستر و قدرت توليد و توزيع محصولات رسانه اي متنوع به کشورها و نفوذ در رسانه هاي بين المللي (مشفق ،١٣٨٦).
تحت اين شرايط ، حوزه فرهنگ و هويت که به لايه هاي دروني و عميق معرفتي ميپردازد، مورد بيمهري قرار گرفته است ؛ زيرا عمده مسائل سياست جهاني در چهارچوب علائق اقتصادي، سياسي و امنيتي، تبيين ، تشريح و تفسير ميشود، ولي در اکثر مواقع ، برداشت ها، شناخت ها و ارزيابيها که به صورت هاي ملموس اقتصادي، سياسي و امنيتي تجلي مييابند از يک سلسله ارزش ها و هنجارها و اعتقادات ، نشأت ميگيرند که به نظر ميرسد در فرايند نظريه پردازي و تحليل مسائل جهاني، توجه اندکي با ابعاد هويتي و فرهنگي شده و در نتيجه ، ابعاد فرهنگي و هنجاري الگوهاي رفتاري بازيگران مورد غفلت واقع شده است .